بحث سوم
توجه به این واقعیت که دنیا محل عبور انسان و آخرت، محل استقرار ابدی انسان است
لغات کلیدی: ممر، مقر، محل عبور انسان، محل استقرار ابدی انسان، سعادت ابدی، شقاوت ابدی، متجر أولیاء الله، مهبط وحي الله، مصلّی ملائکة الله، مسجد أولیاء الله، موعظه، تلافی گذشته، تدارک، سبک بار، خُلد، خلود، خلقتم للبقاء، ما خلقتم للفناء، اعتقاد به ابدیت انسان، اصلاح شناخت، اصلاح عواطف، اصلاح رفتار، واقع گرایی، شرح صدر، کششهای اولیه، کششهای ثانویه، کششهای آموخته شده، سبک و روش زندگی.
خلاصه بحث
توجه به این واقعیت که دنیا محل عبور و آخرت، به عنوان محل استقرار ابدی انسان می باشد یکی از واقعیات معارف اسلامی می باشد، و اگر انسان واقعا به آن توجه نماید و به ضوابط آن متعهد گردد، سعادت دنیا و آخرت خواهد یافت .متاسفانه عده زیادی از انسان¬ها به آن توجه ندارند و عوارض این غفلت را خواهند چشید. امام علی ع می فرماید: فخذوا من ممرّکم لمقرّکم: پس از محل عبور خود برای محل استقرار خویش استفاده کنید.
بررسی مفهوم “دنیا” بسیار مفید است، زیرا در همین دنیا عده ای بی رشد به نهایت دست می یابند و “سعادت ابدی” را برای خود ذخیره می کنند.
*********************
توجه به این واقعیت که دنیا محل عبور و آخرت، به عنوان محل استقرار ابدی انسان می باشد یکی از واقعیات معارف اسلامی می باشد، و اگر انسان واقعا به آن توجه نماید و به ضوابط آن متعهد گردد، سعادت دنیا و آخرت خواهد یافت. متاسفانه عده زیادی از انسان¬ها به آن توجه ندارند و عوارض این غفلت را خواهند چشید. امام علی ع می فرماید: فخذوا من ممرّکم لمقرّکم: پس از محل عبور خود برای محل استقرار خویش استفاده کنید.
بررسی مفهوم “دنیا” بسیار مفید است، زیرا در همین دنیا عده ای به رشد بی نهایت دست می یابند و “سعادت ابدی” را برای خود ذخیره می کنند.
ما ابتدا چند ارشاد کلیدی از امام علی ع را در مورد استفاده بهینه از دنیا برای دست یابی به سعادت ابدی ذکر می کنیم و سپس ارشادهای قرآن مجید و سایر آموزشهای اسلامی را در مورد انحراف از این دستورالعملها طرح خواهیم نمود. راه عملی برای حد اکثر استفاده از رهنمودهای امام علی ع ، “حاکمیت فطرت” بر هوای نفس(دیاگرام شماره 1 و2)، و علت بروز انحرافها و عوارض ناشی از آن، یعنی “شقاوت ابدی”، “حاکمیت هوای نفس” بر فطرت(دیاگرامهای 3و4) می باشد. در نتیجه “خود آگاهی” و “تمرکز فکر دایمی” راهکار عملی برای کمک به دست یابی به رشد، و جلوگیری از سقوط می باشد.
وَ قَالَ عَلَیهِ السَّلَامُ: الدُّنْیا دَارُ مَمَرٍّ إِلَى دَارِ مَقَرٍّ، وَ النَّاسُ فِیهَا رَجُلَانِ:
رَجُلٌ بَاعَ نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا، وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا: دنیا سرای گذشتن است نه سرای ماندن، و مردم در آن دو دسته اند: دسته ای در آن خود را (به خواهشهای نفس) بفروشند، پس خویش را (به مجازات ناشی از آن) هلاک گرداند؛ و دسته ای خود را (به طاعت و بندگی) بخرد وخود را (از عذاب رستخیز) برهاند. (نهج البلاغه فیض الإسلام، ج6، ص1140)
امام علی ع در رهنمودی قاطع، موقعیت واقعی دنیا را ترسیم می کند و نسبت به برخورد غیر معقول با آن هشدار می دهد:
وَ قَالَ ع وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا یذُمُّ الدُّنْیا أَیهَا الذَّامُّ لِلدُّنْیا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا [الْمُنْخَدِعُ] الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِیلِهَا أَ [تَفْتَتِنُ] تَغْتَرُّ بِهَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَیهَا أَمْ هِی الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَیكَ مَتَى اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّیكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِیدَیكَ تَبْتَغِی لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ لَا یغْنِی عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا یجْدِی عَلَیهِمْ بُكَاؤُكَ لَمْ ینْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِیهِ بِطَلِبَتِكَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْیا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ إِنَّ الدُّنْیا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِیةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْی اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِیاءِ اللَّهِ اكْتَسَبُوا فِیهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِیهَا الْجَنَّةَ فَمَنْ ذَا یذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَینِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ رَاحَتْ بِعَافِیةٍ وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجِیعَةٍ تَرْغِیباً وَ تَرْهِیباً وَ تَخْوِیفاً وَ تَحْذِیراً فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ یوْمَ الْقِیامَةِ ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْیا [فَذَكَّرُوا] فَتَذَكَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا: آن حضرت شنید مردى به نكوهش دنیا برخاسته است. فرمود: اى كسى كه دنیا را نكوهش مىكنى، در حالى كه به نیرنگ آن فریفتهاى، و به اباطیل آن گول خوردهاى، آیا فریفته دنیایى و آن را مذمت مىنمایى؟!
تو بر گردن دنیا گناه بار مىكنى یا دنیا بر گردن تو؟ چه زمان دنیا تو را سرگردان كرد؟ یا چه وقتى فریبت داد؟ آیا به جایگاهى كه پدرانت افتادند و پوسیدند، تو را فریفت؟ یا به خوابگاه مادرانت در زیر خاك؟ چه اندازه به دست¬هایت به رفع بیمارى اقدام كردى! و چه بیمارانى را كه مراقبت نمودى! شفاى آنان را خواهان شدى، و از طبیبان تدبیر علاج آنان را درخواست كردى، ولى بامدادان دارویت به آنان بهبودى نمىداد، و گریهات به آنان سودى نمىبخشید. ترس تو براى احدى از آنان نفع نداشت، و درباره او آنچه را خواهانش بودى نرسیدى، و مرگ را به نیرویت از او دفع نكردى. دنیا با وضعى كه براى او پیش آورد، وضع تو را هم روشن ساخت، و با قربانگاه او قربانگاه تو را نمایاند.
همانا دنیا سراى راستى است براى كسى كه با آن به راستى برخورد كند، و خانه عافیت است براى آن كه آن را فهمید، و محلّ توانگرى است، براى آن كه از آن توشه گرفت، و جاى پند است براى كسى كه با آن پند گیرد. مسجد عاشقان خدا، و جایگاه نماز فرشتگان، و محل فرود آمدن وحى، و تجارتخانه اولیای خدا است، كه در آن كسب رحمت كردند، و بهشت را سود بردند.
پس چه كسى دنیا را نكوهش مىكند در صورتى كه دنیا جدایی خود را اعلام كرده است، و فراقش را فریاد زده، و مرگ خود و اهلش را خبر داده است. با بلاى خود براى مردم از بلاى آخرت نمونه ساخت، و آنان را به شادى خود تشویق به شادى آخرت كرد. شب را به سلامت گذراند، و بامداد با بلایى سخت خود را نشان داد، تا تشویق كند و بترساند، و بیم دهد و بر حذر دارد. مردمى آن را در صبحگاه پشیمانى نكوهش كنند، و دیگران روز قیامت آن را بستایند. همانان كه دنیا تذكّرشان داد و متذكر شدند، و با آنان سخن گفت او را تصدیق كردند، و پندشان داد پندش را پذیرفتند.” (شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید ؛ ج18 ؛ ص325- نهج البلاغه فیض الإسلام، ج6، ص1138)
امام علی ع اضافه می فرماید:: اكنون كه در فراخی بقا هستید (كنایه از این كه زندهاید) و نامه هاى أعمال گسترده است و پیچیده نشده، و توبه پهن است و در آن بسته نشده (كنایه از این كه هنوز اجل شما فرا نرسیده) و آن كه از حق تعالى و فرمان او پشت كرده است، خوانده مىشود كه برگرد و به سوى ما بیا، و آن¬كه بد كرده است امیدوارى به او داده می شود كه اگر دست از بدى بردارد و به خوبى گراید و تدارك كند از او پذیرفته می گردد و عاقبت به خیر خواهد بود. پس كار كنید و تلافی گذشته نمایید پیش از آن¬كه مرگ گریبان شما را بگیرد و چراغ عمل خاموش گردد، و طناب عمر بریده شود و وقت به سر آید و فرصت از دست رود و در توبه بسته شود، و فرشتگان اعمال دست از كار بكشند و به آسمان برشوند (كنایه از این كه تن به كار دهید پیش از آن¬كه عمر به سر آید و مرگ به در آید). پس باید بگیرد هر كسى از خود براى خود (یعنى خویشتن را رنج دهد و كار كند تا در آخرت او را به كار آید)، و باید بگیرد از زنده براى مرده (یعنى تا زنده است كارى كند كه چون بمیرد او را به كار آید). و از دنیاى فانى براى سراى جاودانى یا از بدن فانی براى روح باقى، و از رونده و گذرنده براى دایم و همیشگى (یعنى از دنیا براى عقبى یا از تن براى جان).
(منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج15، ص: 210)
الإمام علی «ع»: … فإنّ الغایة أمامكم، و إنّ وراءكم السّاعة تحدوكم، تخفّفوا تلحقوا، فانّما ینتظر بأوّلكم آخركم. امام على «ع»: … نتیجه (و پایان كار زندگى) در پیش روى شما است، و قیامت پشت سر شما، كه شما را به پیش مىراند، سبك¬بار باشید تا برسید، كه گذشتگان چشم به راه آیندگانند. (حکیمی محمدرضا 1371: الحیات، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ج3، ص489)
امام على «ع»: … اى بندگان خدا! بدانید كه پرهیزکاران هم دنیا داشتند هم آخرت؛ زیرا با اهل دنیا در دنیاى ایشان شریك شدند، و اهل دنیا در آخرت آنان شریك نگشتند؛ آنان به پاكترین گونه در دنیا سكونت كردند، و به پاكترین گونه از خوردنی¬ها خوردند، پس مانند نعمت داران (از خوراك و مسكن) بهرهمند گشتند و مانند جبّاران (كه بیش از نیازشان چیزى با خود نمىبرند)، نیاز خود را از دنیا برگرفتند، با این فرق كه با توشهاى كافى و تجارتى سودمند از جهان درگذشتند، در دنیاى خود لذّت زهد را چشیدند، و در آخرت خویش دانستند كه در جوار خدا منزل خواهند داشت؛ در حالى كه هیچ دعا و خواهشى از ایشان ناپذیرفته نمىماند، و از بهره لذّت ایشان چیزى كاسته نمىشود.”
“امام على «ع»: … بدان كه پیشاپیش تو راهى است دور و دراز و بس سخت و سهمگین، و تو باید براى آن بهترین توشه را به دست آورى، تا تو را به مقصد برساند. و باید سبك¬بار باشى، پس بیشتر از توان خود بر خود بار مكن، كه سنگینى آن از رفتن باز ندارد و وبال آن بر گردنت نباشد. و هر گاه از میان مستمندان كسى یافتى كه بتواند توشه تو را براى روز قیامت حمل كند و در آن¬جا- كه به آن نیاز دارى- به تو باز دهد، این را غنیمت شمار و بار را به او سپار، و هر چه مىتوانى بیشتر بار او كن، چه ممكن است فردا او را بجویى و نیابى. و اگر در حال توانگریت كسى وامى خواست، این فرصت را غنیمت شمار، تا در روز سختى آن را به تو باز گرداند.
(محمد رضا حکیمی1371: الحیاة / ترجمه احمد آرام، ج3، ص: 491)
و بدان كه در برابر تو گردنهاى است كه بالا رفتن از آن دشوار است، هر كس در هنگام بالا رفتن سبك¬بار باشد نیكو حالتر است از گران¬بار، و آن كس كه كند بالا رود، پریشانتر است از تندرونده. و بدان كه جایگاه تو پس از این گردنه- ناگزیر- بهشت است یا دوزخ، پس پیش از رسیدن، مسیر را براى خود برگزین، و خانه را براى خود پیش از وارد شدن آماده ساز، که پس ازمرگ نه جای معذرت خواستن است و نه راه به دنیا بازگشتن.”
“امام صادق «ع»: از پندهاى لقمان به پسرش: اى پسر! … بدان كه تو بنده مزدورى كه به كارى مأمورت كردهاند، و در برابر آن وعده پاداشى به تو دادهاند؛ پس كار خود را نیكو به انجام رسان و پاداشت را تمام دریافت كن؛ و در این دنیا همچون گوسفندى مباش كه در كشتزارى سر سبز رها شده است و چندان از آن خورده كه نیك فربه گشته است، و همین فربهى باعث كشته شدن او شده است، بلكه دنیا را همچون پلى بر روى نهرى بدان، كه در حال گذر از آنى.” ( محمد رضا حکیمی1381: الحیاة / ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ج3، ص: 492
امام كاظم «ع»- از پدرانش، از على «ع»، كه در باره كلام خدا: «و لا تنس نصیبك من الدّنیا بهره خویش را از دنیا فراموش مكن» فرمود: تندرستى، و توانایى، و آسایش خاطر، و
پیامبر «ص»: اى ابن مسعود! به دنیا تكیه مكن و به آن مطمئن مشو، كه به همین نزدیكى از آن جدا خواهى شد. خداى متعال مىفرماید: «فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیونٍ* … وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِیمٌ* آنان را از بوستانها و چشمهسارها بیرون راندیم* … (اكنون آیا شما مىپندارید كه ایمن خواهید ماند در) كشتزارها و نخلستانهایى پر از شكوفهها (میوهها)
امام على «ع»: به دنیا چنان نگاه كنید كه زهد پیشگان دل از دنیا بریده نگاه مىكردند، زیرا كه دنیا- به خداى سوگند- به همین زودى ساكنان جاى- خوش كرده را از میان مىبرد، و شادخواران آسوده خاطر را گرفتار مصیبت مىسازد … و چابكى و دلیرى مردان رو به سستى و ناتوانى مىنهد؛ پس مبادا چیزهاى دلفریب فراوانى كه در دنیا هست شما را بفریبد، زیرا كه بیشتر از چند روزى در اختیار شما نیست.
لزوم توجه به ابدی بودن انسان
بررسی تعلیم و تربیت، رشد، سعادت، روان شناسی، اخلاق ، سیاست، جهان بینی، بهداشت روانی، امنیت خاطر و سایر جنبه های علوم انسانی از دیدگاه اسلام، با بررسی مفاهیم فوق، از دیدگاه غیر اسلامی متفاوت است
نكته بسیار مهمی كه حتی توسط محققان اسلامی مورد توجه بایسته قرار نگرفته است مفهوم ابدیت است. می توان به حق ادعا نمود كه طرح مفاهیم فوق بدون توجه به ابدیت، موجب ظلم به جوامع بشری و خود محققان می باشد و در شرایط ایده آل، لازم است زمینه فهم كامل محدوده علوم فوق با توجه به این مفهوم فراهم آید.تفكر سیستمی به معنای واقعی كلمه،زمانی تحقق می یابد كه ارزیابی كلیه مفاهیم وابسته به انسان با تأكید بر ابدیت صورت پذیرد. در این صورت می توان به هدف واقع گرایانه جوامع بشری یعنی رشد و سعادت دست یافت. مفهوم ابد در لغت به معنای استمرار وجود در زمان های مقدره غیر متناهیه در مستقبل، استمرار وجود در ظرف آینده .زمانه ای كه نهایت ندارد، زمانی كه آن را نهایت نباشد،همیشه،دائم،جاودان ،جاویدان وهمیشگی ،چیزی كه آخر ونهایت ندارد،تعریف شده است .(دهخدا علی اکبر1377: لغت نامه، مؤسسه لغت نامه دهخدا، چاپ دوم، ج1، ص289و 9933)
در قاموس قرآن لغت ابد با معنای همیشه وپیوسته به كار رفته است كه 28 بار در قران مجید تكرار شده است .
(قرشی سید علی اکبر1352: قاموس قرآن. دارالکتب الإسلامیة، ج1، ص3)
عنوان خلد و خلود ،مفهوم دیگری است كه مفهوم ابدیت رانشان می دهد .
در فرهنگ دهخدا لغت خلود با معنای بقا و همیشگی به كار رفته است . همچنین معانی همیشه ماندن ،جاودان شدن ،و جاویدان ماندن نیز مطرح شده اند.
در قاموس قرآن، به معنای همیشه بودن ومكث طویل به كار رفته است وبر نظر راغب تأكید كرده است كه خلود آن است كه شیء از عروض فساد به دور بوده و در یك حالت باقی بماند ونیز هر آنچه تغییر و فساد دیر عارضش شود ، عرب آن را با خلود توصیف می كند. معنای دوام وبقا نیز ذكر شده است . ثبات دائم وبقا نیز مطرح شده اند
استاد حكمت نیا ( ره ) بر این واقعیت تاكید می كرد كه مكتب اسلام برای زمینه سازی پذیرش مبانی خود، سعی می كند تا این مبانی را به صورت قابل حس ارایه دهد.به نظر می رسد تأكید بر ابدیت و خلود، در قرآن مجید وسایر آموزش های اسلامی در راستای این سیاست باشد ،تا افراد گمراه را هدایت نماید ومانع سقوط انسان هایی كه در مسیر رشد قرار دارند بشود. وقتی ما آرزوی طول عمر برای یکدیگر می كنیم معمولا می گوییم امیدوارم 120 ساله شوی ، حال اگر این آرزو تحقق یابد باید ببینیم چه ارتباطی با ابدیت ( بی نهایت ) پیدا می كند. برای دریافت جواب می توان 120 را بر بی نهایت تقسیم کرد، که نتیجه صفر خواهد بود. این برداشت در افزایش تحمل بین فردی در روابط خانوادگی، محیط های شغلی،روابط دوستانه و گروهی کمک می کند
اگر واقعیات مطرح شده در این بحث رادر تعداد 8 میلیارد جمعیت روی زمین ضرب كنیم ونتیجه كار را تا ابد درنظر آوریم ،میزان مسؤولیت ما نسبت به آگاهی دادن به برادران و خواهران خود در سر تاسر جهان روشن می شود.زیرا ما همه از یك پدرو مادر متولد شده ایم واگر خود به واقعیت های مطرح شده اعتقاد داریم ،واقعاً با تمام نیرو باید سعی كنیم تا مانع خلود خود و آن ها در عذاب و اضطراب گردیم .
اعتقاد به ابدیت تغییر بسیار وسیعی را روی تمام جنبه های مربوط به انسان ایجاد می كند كه این تغییرات خود نیز ابدی هستند.
امیدواریم زمینه مساعد برای آموزش این واقعیت ها در جامعه فراهم آید تا از نتایج آن تمام جوامع بشری بهره مند گردند. وظیفه ما این است كه با تأكید بر این اصول ،زمینه را برای آموزش و پژوهش گسترده تر فراهم آوریم و بر این واقعیت پای بفشریم كه هر اقدامی جز با استفاده از راه كار فوق، ابتر و كم بازده است .
پیامبر اسلام(ص) ، می فرماید: “ما خلقتم للفناء بل خلقتم للبقاء: شما برای باقی بودن خلق شدید نه برای فانی شدن.” (ری شهری1362: میزان الحکمة، ج1،ص96)
مفهوم خلود كه به عنوان مفهوم مترادف با ابدیت به كار می رود بیش از 80 بار در قرآن مجید مطرح شده است و براین واقعیت تأكید شده است كه انسان اعم از آن كه نیكوكار یا بد كار باشد با ابدیت دمساز است.
مروری بر ساختار شخصیت از دیدگاه روان شناسی اسلامی
به منظور فهم مطالبی که در مورد ابدیت مطرح می گردد، لازم است ساختار شخصیت از دیدگاه روان شناسی اسلامی که در مقدمه همین کتاب مطرح گردید، مرور گردد و ما از بحث مجدد آن، خوداری می کنیم:
نتایج فراگیری و پذیرش اعتقاد به ابدیت
نتایج فراگیری و پذیرش اعتقاد به ابدیت را به طور اجمال می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
1- فراگیری و پذیرش اعتقاد به ابدیت، موجب اصلاح شناخت می گردد .
2- فراگیری و پذیرش اعتقاد به ابدیت، می تواند اصلاح عواطف را به ارمغان ّاورد.
3- فراگیری و پذیرش اعتقاد به ابدیت، موجب اصلاح رفتار می گردد.
4- فراگیری وپذیرش ابدیت، موجب اصلاح سبك وروش زندگی می گردد.
5- فراگیری وپذیرش اعتقاد به ابدیت، زمینه پذیرش مفهوم سعادت از دیدگاه روان شناسی اسلامی رافراهم می آورد .
6- فراگیر ی و پذیرش مفهوم ابدیت، موجب افزایش خود كنترلی می گردد.
7- فراگیری و پذیرش مفهوم ابدیت،موجب واقع گرایی بیشتر می گردد.
لازم است نتایج فوق را حد اقل به صورت اجمالی بررسی کنیم:
1- پذیرش واعتقاد به ابدیت موجب اصلاح شناخت می گردد .
پذیرش یا عدم پذیرش مفهوم ابدیت موجب ایجاد دو شناخت متضاد در انسان ها می شود.اعتقاد به معاد و ابدیت، یكی از اصول دین اسلام و یك اصل مشترك بین تمام ادیان الهی است . اعتقاد واقعی به معاد یك دید بسیار وسیع به انسان می دهد كه با افزایش ظرفیت روانی ( شرح صدر= (Psychic Capacity همراه است .
در سوره مائده چنین آمده است: “مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ: به همين جهت، بر بنىاسرائيل نوشتيم كه هر كس انسانى را جز به قصاص يا به كيفر فساد در زمين بكشد پس چنان است كه گويى همهى مردم را كشته است، و هر كه انسانى را زنده كند (و از مرگ يا انحراف نجات دهد) گويا همهى مردم را زنده كرده است و البتّه رسولان ما دلايل روشنى را براى مردم آوردند، امّا (با اين همه) بسيارى از مردم بعد از آن (پيام انبيا) در روى زمين اسرافكار شدند.” (قرآن: المائدة:32)
اعتقاد به معاد و ابدیت یكی از اركان هدایت است وامام علی علیه السلام با استشهاد به آیه فوق، تاویل ومفهوم احیاء ( زنده كردن ) راهدایت كردن می داند واضافه می كند اگر كسی فردی را هدایت كند، او رابه حیات ابد رسانیده است وكسی را كه خداوند زنده بنامد هرگز نخواهد مرد . بلكه او را از خانه محنت به منزل راحت منتقل می كند وهدایایی به اوعطا می كند . به این ترتیب برای كسی كه هدایت یافته (نمودار1و 2 ) احساس شكست هرگز به وجود نمی آید ، هیچ گاه از مرگ هراسی نخواهد داشت .امام موسی بن جعفر علیه السلام با تأكید بر ابدیت، شناخت فردی را كه آرزوی مرگ می كرد به شرح زیر اصلاح می كند :
امام علیه السلام از او می پرسد آیا بین تو وخداوند،خویشاوندی وجود دارد تا تورا مورد حمایت قرار دهد ؟ و او جواب می دهد« خیر!»
امام (ع)اضافه كرد آیا آن قدر كار نیك داری كه از كارهای بد تو بیشتر باشد؟ واو پاسخ داد خیر !
امام علیه السلام گفت پس در این حال تو آرزوی هلاك ابد را داری.
(نوری طبرسی حسین: مستدرک وسائل، انشارات اسلامیه، ج2، ص119)
چنانچه مشاهده می شود با تأكید بر ابدیت، امام علیه السلام سعی می كند از آن به عنوان یك محرك قوی در اصلاح شناخت استفاده كند .
با مرور این آموزش ها واقعاً شناخت انسان عمق بیشتری می كند و سعی می كند تا طبق ضوابط دین خالص الهی عمل كند .
2- فراگیری و پذیرش اعتقاد به ابدیت می تواند عواطف رااصلاح كند.
اعتقاد به ابدیت هم به عنوان یك عامل بشارت دهنده، موجب تحریك وایجاد انگیزش برای انجام كارهای نیك و هم به عنوان یك عامل ترساننده برای خود داری از رفتارهای غیر قابل قبول می تواند و باید مورد استفاده قرار گیرد.
امام صادق علیه السلام در مورد خلقت انسان می گوید:” خداوندخلق خود را عبث نیافرید وبه حال خود رها نكرد. آن ها راخلق نكرد تا قدرت خود را به آن ها نشان دهد و با ارجاع تكلیف اطاعت از خداوند،امكان دست یابی به خشنودی او را فراهم سازند. خداوند خلق رابرای این كه از آن ها سودی برد و یا به وسیله آن ها ضرری را از خود دفع نماید خلق نكرد. بلكه آن ها را خلق كرد تا به آن ها سودی رساند وبه نعمت های ابدی دست یابند .
(مجلسی محمد باقر:بحار الأنوار، انتشارات اسلامیه، ج55،ص113)
چنانچه مشاهده می شود ،امام علیه السلام با تأكید دست یابی به نعمت های ابدی برای تمام انسان ها راه دست یابی آن را كه تطبیق بررفتار ارادی با آموزش های توحیدی است
ترسیم می كند وسعی می كند از این عمل به عنوان یك محرك قوی استفاده كند. (نمودارشماره 2)
امام علی علیه السلام نیز در پاسخ فردی كه از ایشان می خواهد مر گ را برای او وصف كند چنین پاسخ دهد :
مرگ به صورت یكی از جبنه های سه گانه است .
1- بشارت به نعمت های ابدی
2- بشارت به عذاب ابدی
3- ایجاد حزن واضطراب كه وضع اومبهم است و معلوم نیست جزء كدام یك از دو گروه خواهد بود؟
امام علیه السلام گروه های فوق را به صورت زیر شرح می دهد :
1- دوستان ما كه مطیع امر باشند، به نعمت های ابدی بشارت داده می شوند .
2- دشمنان ما كه مخالف ماهستند به عذاب ابدی بشارت داده می شوند.
4- گروه مبهم كه وضع آن ها معلوم نیست، انسان مؤمنی است كه به نفس خود ظلم كرده است، نمی داند در نهایت كارش چگونه خواهد بود.خبر به صورت مبهم به او می رسد كه برایش ترسناك است . ولی هرگز خداوندمتعال او را با دشمنان ما مساوی قرار نخواهد داد واز آتش با شفاعت ما خارج می گردد . پس عمل كنید واطاعت كنید.(بیهوده) اتكا نكنیدو مجازات خداوند را كوچك نگیرید.زیرا بعضی از افراد ی كه دچار ظلم (اسراف ) شده اند. شفاعت ما بعد از سیصد هزار سال به آن ها خواهد رسید.
(ری شهری1362: میزان الحکمة، مکتب الأعلام الإسلامی، ج1، ص96)
چنانچه مشاهده می شود امام علی علیه السلام نیز با تأكید بر ابدی بودن پاداش ها از آن به عنوان یك محرك قوی برای ایجاد انگیزش انجام كارهای قابل قبول استفاده می كند وبا تأكید بر ابدی بودن مجازات ها سعی می كند به عنوان یك عامل باز دارنده استفاده كند و هشداری كه به انسان های با ایمان می دهد بسیار جالب است. آن¬ها سعی كنند موازین را مراعات نمایند تاعذاب های موقت را كه طول آن به 000/300 سال می رسد دریافت نكنند. البته عذابی با این طول زمان نسبت به عذاب ابد، صفر است، ولی تحمل آن مافوق تحمل عادی ما است .
مسیح علیه السلام وقتی می خواهد مفهوم ابدیت را قابل لمس نمایدمی گوید : تصور كنید تمام سطح زمین پر از ارزن شود و تمام پرندگان جهان شروع به خوردن آنها نمایند، ویك پرنده تا پایان جهان هر صد سال یك دانه از آن ها بردارد. اگر اهل جهنم بدانند كه بالاخره ارزن ها روزی تمام خواهد شد شادمان خواهند شد ولی چنین چیزی تحقق نخواهد یافت(فهیم کرمانی1346: ترجمه انجیل برنابا به فارسی، چاپخانه پیک ایران، ص310).
3- فراگیری و پذیرش اعتقاد به ابدیت موجب اصلاح رفتار می گردد.
با اصلاح شناخت وعواطف در اثر تأكید بر ابدیت ،مقدار زیادی از رفتار فرد اصلاح می شود. در بعضی آموزش ها ضمن آن که جنبه های شناختی وعاطفی دارند مخصوصاً برمكانیسم ایجاد رفتار سقوط دهنده تاكید شده است . امام علی علیه السلام حسد راناشی از كوری دل ( دیاگرام شماره 2 ) وانكار بخشش خداوند می داند واین دو عامل را به عنوان بال های كفر نام می برد و اضافه می كند كه به وسیله حسد انسان به حسرت ابد می رسد، وبه هلاكتی وارد می شود كه هرگز ازآن نجات نخواهد یافت .امام علیه السلام با تأكید بر عوارض ناشی ازحسد كه مشكل های ابدی برای انسان به وجود می آورد، سعی می كند انسان را نسبت به خود داری از آن وادار می کند. (ری شهری1362: میزان الحکمة، مکتب الأعلام الإسلامی، ج1، ص96)
پیامبر اكرم ( ص ) دوستان انسان را به سه گروه تقسیم می کند: : یكی آن دوستی است كه به ما در ارضای نیاز ها کمک می کند و آن دارایی ما است . دوست دیگر تا هنگام مرگ با ما است، که خویشان ما می باشند. دوست سوم می گوید به خداقسم هر جا بروی من با تو می آیم و هرگز از تو جدا نمی شوم، خواه عمل خوب وخواه بد.
این آموزش نتیجه ابدی رفتار انسان رانشان می دهد كه می تواند به عنوان یك محرك قوی در رفتار انسان و اصلاح آن كمك كند .
در روان شناسی یادگیری اصطلاح كشش یا سائقه (DRIVE) به نیرویی كه فرد را به عمل یا پاسخ دادن وا می دارد اطلاق می شود. هر محركی كه موجب عمل شود كشش است .دو نوع كشش می شناسیم .
1- كشش های اولیه (PRIMARY DRIVE) محرك هایی هستند كه در تعیین انگیزش اهمیت اساسی دارند . درد تشنگی ، گرسنگی ،خستگی ، سرما ومحرك های جنس از این گروه هستند.
2- كشش های ثانویه
تأثیر عوامل فرهنگی اجتماعی كشش های ثانویه (Secondary Drive )
را به وجود می آورند كه به نام كشش های آموخته شده
(LEARNED DRIVE) نیز نامیده می شوند و در رفتار انسان ، در فرایند های تطابق اجتماعی و نیز در دستاوردهای انسان اهمیت اساسی دارند.
یادگیری شاید مهمترین موضوع روان شناسی باشد وبیشتر رفتارهای انسان یاد گرفته شده هستند . در واقع آنچه یك فرد متعلق به یك نژاد ،یك مذهب یك گروه اجتماعی رامتمایز می سازد ،از طریق یادگیری حاصل شده است .
برگه (CUE) به محركی اطلاق می شود كه مشخص می كند چه وقت باید به كشش پاسخ داده شود. مثل هنگامی كه راننده ای به محض دیدن تغییرچراغ سبز راهنمایی به چراغ زرد ، ترمز می كند می تواند به عنوان یك برگه تلقی شود. هر گونه محركی به شرط آن كه به قدر كافی مشخص ومتمایز باشد، می تواند به عنوان یك برگه به شمار آید .د رحقیقت برگه (CUE) را می توان به عنوان محرك قطعی مطرح ساخت .یعنی محركی كه پاسخ، بلافاصله به دنبال آن می آید .(Linford Rees1982: A Short Textbook of PsychiatryT Hand book,Stoughton. Third edition,pp49-53 )
اكثر جمعیت جهان را پیروان ادیان ابراهیمی تشكیل می دهند كه به ابدیت اعتقاد دارند و بیش از یك میلیارد از مردم جهان رامسلمانان تشكیل می دهند كه اعتقاد به ابدیت ( معاد) یكی از اصول دین آن ها می باشد .امام علی علیه السلام می فرماید :علم بیش از آن است كه تو بتوانی بر آن احاطه یابی .سعی كن از هر علمی بهترین آن را انتخاب كنی.
(آمدی عبدالواحدبن محمد تمیمی1341:غررالحکم. انتشارات دانشگاه تهران. تصحیح میرجلال الدین حسینی ارموی، چاپ دوم، ج4، ص325)
به نظر می رسد كه تاكید بر ابدیت ، یكی از مصادیق پیاده شدن این دستور العمل است كه می تواند به عنوان یك محرك قوی (CUE) وارد عمل شود.
4- فراگیری پذیرش ابدیت موجب اصلاح سبك وروش زندگی می گردد.
با اصلاح شناخت ،عواطف ورفتار در اثر تاكید بر مفهوم ابدیت ، سبك وروش زندگی انسان اصلاح می شود و انسان به صورت داوطلبانه و با آرامش كامل ساختار زندگی خود را طوری تنظیم می كند تا از هر انحرافی دور باشد وحداكثر رشد را برای خود و دیگران به ارمغان آورد.تأكید بر ابدیت، لزوم تطبیق رفتار ارادی با آموزش های توحیدی وتطبیق سبك و روش زندگی با سبك و روش استاندارد توحیدی ( دیاگرام شمار2) را الزامی می سازد و می تواند و باید به عنوان یك عامل محرك قوی در تنظیم برنامه زندگی مورداستفاده قرار بگیرد .
باتوجه به این كه طبق پژوهش های انجام شده سبك وروش زندگی عامل بروز %70 اختلال های بدنی وروانی می باشد ،كمك به كاهش این رقم با هر وسیله ممكن ،عملاً نوعی اقدام در مسیر پیش گیری اولیه از بروز اختلال های بدنی وروانی است .
فراگیری و پذیرش اعتقاد به ابدیت ،زمینه پذیرش مفهوم سعادت از دیدگاه روان شناسی اسلامی را فراهم می آورد.
مفهوم سعادت نیز با مفهوم ابدیت، ارتباط تنگاتنگ دارد. امام علی علیه السلام می فرماید حقیقت سعادت آن است كه كار انسان درنهایت كار ( تا ابد ) به سعادت پایان پذیرد وحقیقت شقاوت آن است كه پایان كار انسان (تا ابد ) با شقاوت پایان پذیرد.
(ری شهری1377: میزان الحکمة، مکتب الأعلام الإسلامي، ج1، ص96)
امام علیه السلام در جای دیگر اضافه می كند كه بعد از عرضه شدن به خدا (انجام محاسبه ) سعادت از شقاوت متمایز خواهدشد (نوری طبرسی حسین1408 ه.ق.:مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت، ج2، ص119)
در قران مجید در سوره هود معیار شقاوت و سعادت ، وابدی بودن آن اعلام شده است وچنین می بینیم :
یوم یأت لا تكلّم نفس الّا باذنه فمنهم شقی وسعید . فامّا الذین شقوا ففی النّار لهم فیها زفیر وشهیق . خالدین فیها ما دامت السموات و الارض الا ما شاء ربّك انّ ربك فعال لما یرید.فامّا الّذین سعدوا ففی الجنّه خالدین فیها ما دامت السموات و الارض الا ما شاء ربك عطاء غیر مجذوذ: روزی بیاید كه هیچ كس جز به اذن او(خدا) سخن نگوید و از مردمان بعضی بدبخت و بعضی نیك بخت باشند. واما كسانی كه بدبخت شده اند،در آتش دوزخند و در آن فریاد وعربده دارند . پیوسته تا زمانی كه آسمان ها و زمین وجود دارند ،در آن هستند، مگر آنچه پرودگارت بخواهد، كه پرودگار توهر چه خواهد همان تواند كرد . اما كسانی كه نیك بخت شده اند ،پیوسته تا زمانی كه آسمان ها و زمین وجود دارند در بهشتند ،مگر آنچه پرودگارت بخواهد ،و این بخششی است پیوسته . (قرآن: هود:108-105)
5- بافراگیری و پذیرش آموزش های مربوط به ابدیت، زمینه لازم برای فهم و پذیرش آموزش های مربوط به سعادت فراهم می آید فراگیری و پذیرش مفهوم ابدیت موجب افزایش خود كنترلی می باشد .
امام علی علیه السلام می فرماید : یسیر من الهوی تفسد العقل :یعنی مقدار جزئی از هوای نفس ،عقل انسان را فاسد می كند.
(نوری طبرسی حسین: مستدرک وسائل، انشارات اسلامیه، ج2، ص119)
این هشدار درتنظیم نتایج ابدی رفتار بسیار راه گشا است ، چنانچه واقعا مورد توجه فرد قرار گیرد ،انسان در تنظیم رفتار خود نهایت دقت راخواهد كرد ، زیرا چنانچه ساختار عقلانی انسان فاسد شود، تمام عواطف و رفتار او اختلال خواهدیافت .مفهوم حبط به معنای فاسد شدن و هدر رفتن عمل، 17 بار در قرآن مجید مورد تأكید قرا رگرفته است . امكان دارد كه در روند فعل وانفعال های زندگی فرد ،جنبه های مثبت زیاد باشند، ولی چنانچه با انگیزه ناشی از هوای نفس انجام شده باشند، موجب می گردد تا تمام آن ها سوخته وحبط شوند . مكانیسم سوختن وحبط، دقیقاً ناشی از حاكمیت هوای نفس است .
آموزش های اسلامی باتاکید بر ابدیت،سعی می كنند زمینه خود كنترلی را فراهم آورند.
6- فراگیری وپذیرش مفهوم ابدیت موجب واقع گرایی بیشتر می گردد.
پیام كلی تاكید بر مفهوم ابدیت، تأكید بر واقع گرایی است كه معیار دست یابی به حكمت می باشد . كلید دست یابی به رشد وسعادت از دیدگاه مكتب روان شناسی اسلامی، اصلاح شناخت و دست یابی به واقع گرایی است .زیرا اساس تمام انحراف های فكری عاطفی ورفتاری جوامع بشری ناشی از فقدان واقع گرایی است و به همین علت پیامبر اسلام¬( ص) ضمن مواجهه با افرادی كه ایشان را مورد آزار قرار می دادند می گفت :
“الّلهم اهد قو می فإنّهم لا یعلمون : خدایا آن ها را بیامرز زیرا نمی دانند.
(قرشی: قاموس قرآن، ج1، ص79)
یعنی اگر آن ها می دانستند نتایج رفتارشان ابدی است، یقیناً خود را اصلاح می كردند.
با ذکر بعضی آیات و روایات راجع به معاد، بحث را تکمیل می کنیم:
حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها: (آری این کافران همچنان به کفر خود ادامه می دهند) تا وقتی که مرگ یکی از ایشان فرا رسد. آن گاه گوید: پروردگارا! مرا بازگردان. شاید در مورد آنچه وانهاده ام، کار شایسته ای انجام دهم(نه، چنین نیست) هرگز،! این سخنی است که آن را می گوید.
(قرآن: المومنون:99)
وَ إِنَّ عَلَیكُمْ لَحافِظِینَ كِراماً كاتِبِینَ یعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ: و قطعا نگهبانانی بر شما گمارده شده اند، که نویسندگانی ارجمند هستند، هر کاری را کهمی کنید، می دانند.
(قرآن:الانفطار:12-10)
إِذْ یتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ ما یلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ. و جاءت سکرة الموت بالحق ذلک ما کنت منه تحید:آن گاه که دو فرشته دریافت کننده از راست و چپ او مراقب نشسته اند(و اعمال او را ضبط می کنند). و (ای انسان!) بیهوشی مرگ به حق در رسید(خود را برای آن آماده کن) این همان چیزی استکه از آن می گریختی.
(قرآن:ق: 19-17)
فَأَمَّا مَنْ أُوتِی كِتابَهُ بِیمِینِهِ فَیقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِیهْ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیهْ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیةٍ فِی جَنَّةٍ عالِیةٍ قُطُوفُها دانِیةٌ كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیامِ الْخالِیةِ: پس کسی که نامه عملش را به دست راست دهند(از خوشحالی ) می گوید: بیایید و نامه مرا بخوانید! من دردنیا می دانستم (و یقین داشتم) که حساب خود را خواهم دید. پس او در یک زندگی رضایت بخشی خواهد بود. در بهشتی برین. که میوه هایش در دسترس است(به آنها گفته می شود)بخورید و بیاشامید، گوارایتان باد، به پاداش اعمالی که در دوران گذشته انجام دادید.
(قرآن: الحاقة:24-19)
سیماى دنیا در قرآن
قرآن در آیات متعددى سیماى دنیا و زندگى دنیوى را اینگونه ترسیم كرده است:
1. دنیا كم و ناچیز است. “مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ” (قرآن: نساء:77)
2. دنیا فانى است، عبورگاه است نه توقفگاه.” ما عِنْدَكُمْ ینْفَدُ” (قرآن: نحل:96)
3. دنیاگرایى جز لهو و لعب نیست. “وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ.” (قرآن:عنکبوت:64)
4. دنیا وسیله فریب است. “مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ.” (قران:حدید:20)
5. دنیاگرایى مانع آخرتطلبى است.” أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ” (قرآن:توبه:38)
6. دنیا، دلربا است. “یا لَیتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِی قارُونُ.” (قرآن:قصص:79)
7. در آیه 20 سوره حدید، پنج ویژگى براى دنیا ذكر شده كه با مراحل پنجگانه عمر انسان مطابقت دارد: و اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَینَكُمْ وَ تَكاثُرٌ …
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَینَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَیثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یكُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ: بدانید كه زندگانى پستِ دنیا، چیزى جز بازى و سرگرمى و زینتطلبى و فخر فروشى در میان خود و افزونطلبى بر همدیگر در اموال و فرزندان نیست، همانند بارانى كه گیاه آن، كشاورزان را به شگفتى وا دارد، سپس خشك شود و آن را زرد بینى، سپس كاه شود و در آخرت، عذابى شدید (براى گنهكاران) و مغفرت و رضوانى (براى اطاعتكنندگان) از جانب خداوند است و زندگانى دنیا جز كالاى فریبنده نیست. (قرآن:حدید:20)
زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ: عشق و علاقه به زنان و فرزندان و اموال زیاد از طلا ونقره و اسبان ممتاز و چهارپایان و كشتزارها كه همه از شهوات و خواستههاى نفسانى است، در نظر مردم جلوه یافته است، (در حالى كه) اینها بهرهاى گذرا از زندگانى دنیاست و سرانجام نیكو تنها نزد خداوند است.
(قرآن:آل عمران:14)
كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ (ال عمران:185)
هركسى چشندهى مرگ است. و بى گمان روز قیامت پاداشهاى شما به طور كامل پرداخت خواهد شد. پس هركس از آتش بر كنار شد و به بهشت وارد گشت، قطعاً رستگار است و زندگانى دنیا، جز مایهى فریب نیست.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ كُفُّوا أَیدِیكُمْ وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَیهِمُ الْقِتالُ إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ یخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْیةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَینَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَلٍ قَرِیبٍ قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِیلًا «نساء:77» آیا نمىنگرى كسانى را كه (پیش از هجرت) به آنان گفته شد (اكنون) دست نگهدارید و نماز به پا دارید و زكات بپردازید. لیكن چون جهاد (در مدینه) بر آنان مقرّر شد، گروهى از آنان از مردم (مشرك مكّه) چنان مىترسیدند كه گویا از خدا مىترسند، بلكه بیش از خدا (از كفّار مىترسیدند) و (از روى اعتراض) گفتند:
پروردگارا! چرا جنگ را بر ما واجب كردى؟ چرا ما را تا سرآمدى نزدیك (مرگ طبیعى) مهلت ندادى؟ بگو: برخوردارى دنیا اندك و ناچیز است و براى كسى كه تقوا پیشه كند آخرت بهتر است، و به اندازهى رشتهى میان هسته خرما، به شما ستم نخواهد شد.
وَ مِنْهُمْ مَنْ یقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ: (اما) بعضى از مردم مىگویند: پروردگارا! در دنیا به ما نیكى عطا كن و در آخرت نیز نیكى مرحمت فرما و مارا از عذاب آتش نگهدار. (قرآن: بقره:201)
وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیرٌ لِلَّذِینَ یتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (انعام:32)
و زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست و البتّه خانهى آخرت، براى تقوا پیشگان بهتر است.
وَ ذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَیسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِی وَ لا شَفِیعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا یؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِینَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما كانُوا یكْفُرُونَ «70:انعام)
و كسانى را كه دین خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنیا مغرورشان كرده است، رها كن و به وسیلهى قرآن پندشان ده تا مبادا به كیفر آنچه كسب كردهاند به هلاكت افتند، در حالى كه جز خدا هیچ یاور و شفیعى ندارند، و اگر (انسان در آن روز) هرگونه عوضى (براى كیفر) بپردازد از او پذیرفته نمىشود، آنان كسانى هستند كه به سزاى آنچه كسب كردهاند به هلاكت افتادند براى آنان شرابى از آب سوزان و عذابى دردناك به كیفر كفر شان خواهد بود.
یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ یقُصُّونَ عَلَیكُمْ آیاتِی وَ ینْذِرُونَكُمْ لِقاءَ یوْمِكُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِینَ «130:انعام)
(در قیامت به آنان گفته مىشود:) اى گروه جنّ و انس! آیا پیامبرانى از خودتان به سویتان نیامدند تا آیات مرا بر شما بخوانند و شما را از دیدار این روز بیمتان دهند؟ گویند: ما علیه خودمان گواهى مىدهیم و زندگى دنیا آنان را فریب داد و بر علیه خود شهادت دادند كه كافر بودهاند.
الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا فَالْیوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ یوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآیاتِنا یجْحَدُونَ «51:اعراف)
كسانى كه (در دنیا) دین خویش را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنیوى مغرورشان ساخت، پس همان گونه كه آنان دیدار این روزشان را فراموش كرده و آیات ما را انكار مىكردند، (ما نیز) امروز آنان را به فراموشى مىسپاریم.
فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ «55:توبه)
پس اموال و فرزندان منافقان تو را به شگفتى نیندازد. جز این نیست كه خداوند مىخواهد به این وسیله آنان را در زندگى دنیا عذاب كند و جانشان در حال كفر، خارج شود.
كَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَ خُضْتُمْ كَالَّذِی خاضُوا أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ: (حالِ شما منافقان،) همچون كسانى است كه پیش از شما بودند، (با آنكه) آنان نیرومندتر از شما و ثروتمندتر و صاحب فرزندان بیشترى بودند، پس آنان از نصیبشان بهرهمند شدند، شما نیز همانگونه كه پیشینیانِ شما متمتّع شدند، بهرهى خود را بردید و (در روش باطل خود) فرو رفتید، چنانكه آنان فرورفتند. آنها اعمالشان در دنیا و آخرت محو شد و آنان همان زیانكارانند. (قرآن: توبه:69)
إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّینَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیها أَتاها أَمْرُنا لَیلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یتَفَكَّرُونَ: همانا مَثَل زندگى دنیا همچون آبى است كه از آسمان فرود آوردیم، پس گیاهِ زمین از آنچه مردم و چهارپایان مىخورند با آن در آمیخت (و روئید)، تا آنكه زمین (از آن گیاهان) زینت بگرفت و اهل زمین پنداشتند كه بر استفاده از آن همهى نباتات توانایند. (ناگهان) فرمان (ویرانى ما) شبى یا روزى آمد، پس آن را چنان درو كردیم كه گویى دیروز گیاهى وجود نداشته است. ما این گونه آیات خود را براى گروه اندیشمند تشریح مىكنیم. (قرآن:یونس:24)
مَتاعٌ فِی الدُّنْیا ثُمَّ إِلَینا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِیقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِیدَ بِما كانُوا یكْفُرُونَ: بهرهاى اندك در دنیا دارند، سپس بازگشت آنان به سوى ماست، آنگاه به سزاى كفرشان، عذاب سخت به آنان مىچشانیم. (قرآن: یونس:70)
اللَّهُ یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشاءُ وَ یقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مَتاعٌ:
خداوند براى هر كه بخواهد روزى را گسترش مىدهد و (یا) تنگ مىگرداند. و (مردم) به زندگى دنیا دلخوشند، در حالى كه زندگى دنیا در (برابر زندگى) آخرت جز یك كامیابى (موقت و اندك) نیست. (قرآن:رعد:26)
وَ ما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ زِینَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ وَ أَبْقى أَ فَلا تَعْقِلُونَ: و آنچه به شما داده شده، بهرهى زندگى دنیا و زینت آن است (كه فانى و زودگذر است)، در حالى كه آنچه نزد خداست، بهتر و پایدارتر است. پس آیا نمىاندیشید؟! (قرآن:قصص:60)
أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ: پس آيا كسى كه به او وعدهاى نيكو دادهايم و او آن را خواهد ديد، مانند كسى است كه او را از بهرهى زندگى دنيا بهرهمند ساختيم (و) سپس او درروز قيامت از احضارشدگان (براى حساب و جزا) خواهد بود؟! (قرآن: قصص:61)
إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى عَلَیهِمْ وَ آتَیناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یحِبُّ الْفَرِحِینَ. وَ ابْتَغِ فِیما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِیبَكَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یحِبُّ الْمُفْسِدِینَ: همانا قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم نمود، با آن كه ما آنقدر از گنجها (و صندوق جواهرات) به او داده بودیم كه حمل كلیدهایش بر گروه نیرومند نیز سنگین بود. روزى قومش به او گفتند: مغرورانه شادى مكن، به درستى كه خداوند شادمانان مغرور را دوست نمىدارد. و (اى قارون!) در آنچه خداوند به تو داده است، سراى آخرت را جستجو نما و (در عین حال) بهرهات را نیز از این دنیا فراموش مكن و همانگونه كه خداوند به تو احسان كرده است، تو نیز (از این ثروت به دیگران) احسان نما وبدنبال فساد در زمین مباش كه خداوند، فسادگران را دوست نمىدارد. (قرآن:قصص:77-76)
اصالت دادن به دنیا و اراده آن را داشتن
إِنَّ الَّذِینَ لا یرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ. أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا یكْسِبُونَ: قطعاً آنان كه به دیدار ما (و دریافت نعمتهاى اخروى) امید ندارند و (تنها) به زندگى دنیادل خوش كردهاند و به آن آرام گرفته وتكیه مىكنند و نیز كسانى كه از نشانههاى (قدرت) ما غافلند. به خاطر آنچه كه عمل مىكردند، جایگاه آنان در آتش است. (قرآن: یونس:8-7)
مَنْ كانَ یرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها نُوَفِّ إِلَیهِمْ أَعْمالَهُمْ فِیها وَ هُمْ فِیها لا یبْخَسُونَ: كسانى كه زندگانى دنیا و زیبایىهاى آن را بخواهند، ما در همین دنیا (نتیجهى) اعمالشان را به طور كامل مىدهیم، و در آن هیچ كم و كاستى نخواهد بود. (قرآن: هود:15)
ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْكافِرِینَ: آن (قهر الهى) به خاطر آن است كه آنان زندگى دنیا را بر آخرت برگزیدند، و قطعاً خداوند گروه كافران را هدایت نمىكند. (قرآن:نحل:107)
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قِیلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ
اى كسانىكه ایمان آوردهاید! چرا وقتى به شما گفته مىشود در راه خدا (و براى جهاد) حركت كنید، سنگین و زمینگیر مىشوید؟ آیا به جاى آخرت، به زندگى دنیا راضى شدهاید؟ پس بدانید بهرهى زندگى دنیا در (برابر) آخرت، جز اندكى نیست. (قرآن: توبه: 38 )
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ:
و از مردم كسى است كه گفتارش درباره زندگى دنیا، مایه اعجاب تو مىشود و خداوند را بر آنچه در دل (پنهان) دارد گواه مىگیرد (در حالى كه) او سرسختترین دشمنان است.
(قرآن: بقره:204)
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِی یرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیناكَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً: وبا كسانى كه پروردگارشان را (همواره و در هر) صبحگاه و شامگاه مىخوانند و خشنودى او را مىجویند، خود را شكیبا ساز و دیدگانت را از آنان برمگیر كه زیور دنیا را بطلبى و از كسانى كه دلشان را از یاد خود غافل كردهایم و در پى هوس خویشند و كارشان بر گزافه و زیاده روى است، پیروى مكن. (قرآن: کهف:28)
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَیءٍ مُقْتَدِراً: و (اى پیامبر!) براى آنان زندگى دنیا را مثَل بزن كه (در ناپایدارى) همچون آبى است كه از آسمان فرو فرستادیم، پس گیاه زمین به وسیلهى آن (چنان رشد كند وانبوه شود كه) در هم فرو رود، پس ناگهان خشك شود، آن چنان كه بادها پراكندهاش كنند و خداوند بر هر چیزى توانا است. (قرآن: کهف:45)
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا . الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعاً: بگو: آیا شما را خبر دهم كه زیانكارترین مردم كیست؟ آنان كه در زندگى دنیا تلاششان گم و نابود مىشود، در حالى كه مىپندارند (همچنان) كار شایسته و نیك انجام مىدهند. (قرآن:کهف:104-103)
وَ لا تَمُدَّنَّ عَینَیكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَیرٌ وَ أَبْقى: و هرگز به متاعى كه ما به گروهى از آنها دادهایم، چشم مدوز كه (این) شكوفه و جلوهى زندگى دنیا است (و ما مىخواهیم) تا آن¬ها را در آن بیازماییم و (به یقین) روزىِ پروردگارت بهتر و پایدارتر است. (قرآن: طه:131)
وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِی الْحَیوانُ لَوْ كانُوا یعْلَمُونَ: این زندگى دنیا چیزى جز سرگرمى و بازیچه نیست و اگر بدانند، زندگى حقیقى، همان سراى آخرت است. (قرآن: عنکبوت:64)
نشانههایى از زندگى اسلامى و استفاده بهینه از دنیا
(حکیمی:الحیاة / ترجمه احمد آرام ؛ ج3 ؛ ص486)
سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَنْ یشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ: از هم سبقت بگیرید و براى رسیدن به مغفرتى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنایش همچون پهناى آسمان و زمین است و براى كسانى آماده شده كه به خدا و پیامبرانش ایمان دارند، اين فضل خدا است، به هر كس بخواهد مىدهد و خداوند صاحب فضل و فزون بخشى بزرگ است. (قرآن:حدید:21)
رَبِّ قَدْ آتَیتَنِی مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ: (یوسف گفت:) پروردگارا؛ تو مرا (بهرهاى) از حكومت دادى و از تعبیر خوابها به من آموختى. (اى) پدیدآورنده آسمانها و زمین، تنها تو در دنیا وآخرت مولاى منى، مرا تسلیم خود بمیران و مرا به شایستگان ملحق فرما. (قرآن:یوسف:101)
یثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ یضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَ یفْعَلُ اللَّهُ ما یشاءُ: خداوند در زندگى دنیا و در آخرت، اهل ایمان را با كلام (و عقیده حقّ و) ثابت، پایدار قرار مىدهد و خدا ستمگران را (به حال خود رها كرده، توفیقشان را گرفته) گمراه مىكند و خداوند آنچه بخواهد (طبق عدل و حكمت خود) انجام مىدهد. (قرآن:ابراهیم:27)
وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا خَیراً لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ: وبه پرهیزكاران گفته شد: پروردگارتان چه نازل كرده است؟ گویند: خیر (نازل كرده است) براى كسانىكه نیكى كردهاند در این دنیا نیكى است و قطعاً سراى آخرت بهتر است و چه نیكو است سراى پرهیزكاران. (قرآن: نحل:30)
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا، كُلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ … اى اهل ایمان! از چیزهاى پاكیزهاى كه روزى شما كردهایم بخورید و خدا را سپاس گزارید … (قرآن: البقرة:172)
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا، أَنْفِقُوا مِنْ طَیباتِ ما كَسَبْتُمْ … اى اهل ایمان! از چیزهاى پاكیزهاى كه به دست آوردهاید به دیگران ببخشید … (قرآن: البقرة:267)
كُلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِیهِ فیحلّ علیکم غضبي و من یحلل علیه غضبي فقد هوی: از چیزهاى پاكیزهاى كه روزى شما كردیم بخورید، و طغیانگرى نكنید، که در این صورت خشم من به شما فرود آید، و هر کس که خشم من بر او فرود آید، قطعا (در عذاب) سقوط خواهد کرد. (قرآن: طه:81)
وَ ابْتَغِ فِیما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِیبَكَ مِنَ الدُّنْیا، وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیكَ، وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ … با آنچه خدا به تو داده است جویاى سراى دیگر شو، و بهره خویش را از دنیا فراموش مكن، و همان گونه كه خداوند به تو احسان كرده است تو نیز احسان كن، و در زمین در پى تباهى مباش … (قرآن:القصص:77)
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا، كُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ، شُهَداءَ لِلَّهِ … اى اهل ایمان! بر پا دارندگان راستین عدالت باشید، و براى خدا، گواهان حق (و حقگویان) …
لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ، وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیرٌ، وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ: براى كسانى كه نیكوكارى كردند، در این دنیا پاداش نیك است، و سراى آخرت نیكوتر است، و سراى پرهیزکاران نیكو سرایى است. (قرآن: النحل:30)
وضع مطلوب هم در دنیا و هم در آخرت (حکیمی:الحیاة / ترجمه احمد آرام ؛ ج3 ؛ ص486)
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یوْمَ الْقِیامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ:
بگو: چه كسى زینتهایى را كه خداوند براى بندگانش پدید آورده و (همچنین) رزقهاى پاكیزه ودلپسند را بر خود حرام كرده است؟ بگو: این (نعمتها) در زندگى دنیا براى مؤمنان است، (اگر چه كافران هم بهرهمندند،) در حالى كه روز قیامت مخصوص (مؤمنان) است. ما این گونه آیات خود را براى گروهى كه مىدانند به تفصیل بیان مىنمائیم. (قرآن: اعراف:32)
إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا: هرآنچه روى زمین است، زینت آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم كه كدام یك بهتر عمل مىكنند. (قرآن: کهف:7)
وَ اكْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَیكَ قالَ عَذابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِینَ یتَّقُونَ وَ یؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یؤْمِنُونَ:
(خداوندا!) براى ما در این دنیا و در آخرت، خیر و نیكى مقرّر كن كه ما به سوى تو رهنمون و بازگشت كردهایم. (خداوند) فرمود: عذابم را به هر كس كه بخواهم (و مستحقّ باشد) مىرسانم، و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به زودى آن را براى كسانى كه تقوا دارند و زكات مىدهند و آنان كه به آیات ما ایمان مىآورند، مقرّر مىدارم.
(قرآن: اعراف:156)
لَهُمُ الْبُشْرى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ: براى آنان (اولیاى خدا) در زندگى دنیا و آخرت بشارت است. تبدیل و تغییرى در سخنان (و وعدههاى) الهى نیست و آن همان رستگارى بزرگ است. (قرآن: یونس:64)
یوْمَ تَشْهَدُ عَلَیهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یعْمَلُونَ: روزى كه زبانها و دستها و پاهایشان، علیه آنان به آنچه انجام دادهاند گواهى مىدهند. (قرآن: نور:24)
وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیكُمْ آیاتٍ مُبَیناتٍ وَ مَثَلًا مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ: همانا ما به سوى شما آیاتى روشنگر فرستادیم و از كسانى كه قبل از شما بودند نمونههایى برجسته و پندى براى پرهیزكاران فرستادیم. (قرآن:نور:34)
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ یوْمَ الْقِیامَةِ لا ینْصَرُونَ: وآنان (فرعونیان) را پیشوایانى قراردادیم كه به آتش (دوزخ) دعوت مىكنند و (البتّه در) روز قیامت، یارى نخواهند شد. (قرآن: قصص:41)
وَ أَتْبَعْناهُمْ فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَ یوْمَ الْقِیامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ: و در این دنیا، لعنتى بدرقهى آنان كردیم و روز قیامت، آنان از زشت چهرهگان خواهند بود. (قرآن:قصص:42)
یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْا یوْماً لا یجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ: اى مردم! از پروردگارتان پروا كنید و بترسید از روزى كه هیچ پدرى مسؤولیت (اعمال) فرزندش را نمىپذیرد و هیچ فرزندى به جاى پدرش قبول مسؤولیت نمىكند، قطعاً وعده خداوند حقّ است، پس زندگى دنیا شما را نفریبد و (شیطانِ) فریب كار، شما را نسبت به خدا فریب ندهد. (قرآن: لقمان:33)
یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور: ای مردم! وعده خداوند(در مورد آمدن قیامت) حق است، پس مبادا زندگی دنیا شما را فریب دهد و مبادا شیطان فریب کار، شما را به خدا مغرور سازد(که به امید آمرزش خدا پیوسته شما را به گناه وادارد).
قُلْ یا عِبادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما یوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسابٍ: بگو: اى بندگان من كه ایمان آوردهاید! از پروردگارتان پروا كنید. براى كسانى كه در این دنیا نیكى كردهاند نیكى است، و زمین خدا بزرگ است، (پس اگر در منطقهاى براى حفظ ایمان و تقوا و كار نیك در فشارهستید، هجرت نمایید). همانا صابران پاداش خود را بى حساب به طور كامل دریافت مىدارند. (قرآن: زمر:10)
یا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِی دارُ الْقَرارِ: اى قوم من! همانا این زندگى دنیا كالایى (ناچیز) است و همانا آخرت، آن سراى پایدار است. (قرآن: غافر:39)
إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ: همانا كسانى كه گفتند: پروردگار ما خدا است، پس (بر این عقیده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند (و مىگویند:) نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به بهشتى كه پى در پى وعده داده مىشدید. (قرآن: فصلت:30)
مَنْ كانَ یرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ یرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ: آن كه كشت آخرت بخواهد براى او در كشتش مىافزاییم و آن كه كشت دنیا بخواهد از آن به او مىدهیم و در آخرت هیچ نصیبى ندارد. (قرآن: شوری:20)
فَما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ وَ أَبْقى لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یتَوَكَّلُونَ: آنچه به شما داده شده است، بهره زندگى دنیا می باشد و آنچه نزد خدا است براى كسانى كه ایمان آورده و به پروردگارشان توكّل مىكنند، بهتر و باقىتر است.
(قرآن: شوری:36)
وَ لَوْ لا أَنْ یكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیها یظْهَرُونَ: و اگر نبود كه مردم یك سره و یك دست (كافر) مىشدند، براى خانههاى كسانى كه به خداى رحمن كفر مىورزند، سقفهایى از نقره قرار مىدادیم و نیز نردبانهایى كه بر آن¬ها بالا روند. (قرآن: زخرف:33)
أَ فَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ: پس آیا دیدى كسى را كه هواى خویش را معبود خود قرار داده و خداوند او را با وجود آگاهیش به بی راهه گذاشت و بر گوش و قلبش مهر زد و بر چشمش پردهاى نهاد. پس بعد از خدا كیست كه او را هدایت كند، پس آیا پند نمىگیرید؟
(قرآن: الجاثیة:23)
وَ یوْمَ یعْرَضُ الَّذِینَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیباتِكُمْ فِی حَیاتِكُمُ الدُّنْیا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْیوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ: و (یاد كن) روزى كه كافران بر آتش عرضه شوند. (به آنان گفته شود:) شما در زندگى دنیا، نعمتهاى دل پسندتان را تلف كردید و از آن¬ها كامیاب شدید (و براى امروزتان چیزى ذخیره نكردید،) پس امروز به خاطر استكبار ناحقى كه در زمین داشتید و پیوسته مرتكب گناه مىشدید، به عذاب خوار كننده كیفر داده مىشوید. (قرآن: الأحقاف:20)
إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا یؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَ لا یسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ: زندگى دنیوى، تنها بازیچه و سرگرمى است و اگر ایمان آورید و پروا پیشه كنید، خداوند به شما پاداش مىدهد و از اموال شما چیزی نمىخواهد. (قرآن:محمد:36)
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ یرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا: پس، از هر كه از یاد ما روىگرداند و جز زندگى دنیا را خواستار نبود، روی بگردان. (قرآن: النجم:29)
ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى: این است انتهای علم و ادراکشان و بی تردید پروردگار تو كسانى را كه از راه او گمراه شدهاند، بهتر مىشناسد و كسانى را كه هدایت یافتهاند، بهتر مىداند. (قرآن: النجم:30)
” یوْمَ یتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یرى: در آن روز، دوزخ ظاهر مىشود، و پرده از روى آن بر مىدارند، تا هر صاحب چشم و بینایى آن را به عیان ببیند.”
(قرآن: النازعات:35)
” فَأَمَّا مَنْ طَغى وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِی الْمَأْوى وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِی الْمَأْوى: اما آن کسی که طغیان کرده و زندگی دنیا را(بر آخرت) ترجیح داده است، بی تردید جهنم جایگاه او است، و اما کسی که از مقام (و جایگاه) پروردگارش ترسیده و نفس خویش رااز هوا و هوس بازداشته است، به یقین باغ بهشت جایگاه او می باشد.” (قرآن:النازعات:41-37)
” قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا. و الآخرة خیر و أبقی: به یقین آن کس که پاکی جوید، رستگار شد، و نام پروردگارش را یاد کرده پس نماز بگزارد. ولی شما زندگی دنیا را ترجیح می دهید. (در صورتی که) سرای آخرت بهتر و پایدارتر است.
(قرآن:الأعلی:17-14)
باید توجه داشت که تمام اصول رشد، وسیله ای برای دست یابی و تقویت این اصل می باشند و ما به بعضی از این اصول اشاره می کنیم:
اصل توحید، یعنی تطبیق رفتار ارادی با آموزشهای توحیدی، که اصل الاُصول رشد می باشد، زمینه اصلی را برای دستیابی به اصل فراهم می آورد.
اصل تاکید بر ابعاد دهگانه ایمان به خدا و تلاشی نظام ایمانی حتی در صورت فقدان یکی از ابعاد، کاملا در اختیار این اصل می باشد.
اصل لزوم قضاوت بر اساس علم و بی اعتبار بودن حدس و گمان و تخمین، زمین اصلی را برای این اصل فراهم می آورد.
اصل هدفدار بودن جهان هستی و دست یابی به رشد و قرب الهی، کاملا در مسیر این اصل می باشد.
تطبیق تمام اصول و بحث راجع به آنها، خود نیاز به یک تحقیق وسیع دارد و هر کدام از مخاطبان می توانند به طور اجمال ادعای ما را بررسی نمایند و از بحث بیشتر در این باره خودداری می کنیم.
راهکار استفاده بهینه از دنیا و پیش گیری از عوارض غفلت
پیامیر اسلام ص فرمود: بسیار از شكننده لذّت¬ها (و مرگ) یاد كنید، (چیزى كه خوشی-ها را نابود و زندگی¬ها را بر هم مىزند). زیرا اگر در تنگى (و سختى زندگى) باشید، آن را بر شما وسیع مىسازد و به آن راضى مىشوید و ثبات و آرامش پیدا مىكنید و اگر داراى ثروت باشید، آن را در نظرتان، مبغوض مىسازد و به بخشش مىپردازید و پاداش مىگیرید، چرا كه هر كدام از شما، كه بمیرید، قیامتش بر پا مىشود و پاداش خوبى و بدى را مىبیند، و بدانید كه (گذشت) شب¬ها آرزوهایتان را از میان مىبرد و روزها نزدیككننده مرگ شما هستند، و هر گاه انسان از دنیا برود، و وارد گور شود، پاداش و كیفر آنچه را از پیش فرستاده مىبیند و در مىیابد كه آنچه را به جا گذاشته، برایش فایدهاى ندارد و چه بسا (مال را) از حرام جمع كرده و یا حقوق (الهى) آن را نداده باشد.
سعد (یكى از اصحاب پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) گفت: در حال بیمارى، به سلمان گفتم: خود را چگونه مىبینى؟ سلمان گریه كرد، سعد پرسید: چرا مىگریى؟
پاسخ داد، به خدا سوگند براى دنیا (و از دست رفتن آن) گریه نمىكنم، بلكه براى این مىگریم كه: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: مال و دارایى شما در دنیا باید به اندازه توشه (و خرج سفر) مسافر باشد و من مىترسم كه بیشتر از آن داشته باشم و در قیامت حساب آن را از من بخواهند؟!.
(سعد گوید:) به اطراف خود نگاه كردم، جز آفتابه و كاسه سفالین و تشتى، چیزى ندیدم.
ثوبان بن بجدد گوید: از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم پرسیدم: چه اندازه از مال دنیا براى من كفایت مىكند؟ فرمود: مقدارى كه جلو گرسنگى تو را بگیرد و عورتت را بپوشاند و اگر خانهاى به اندازه نشیمن داشته باشى، بر تو مبارك است (و حلال) و اگر بیش از این¬ها داشته باشى، مسؤول خواهى بود. و در حدیث دیگر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: تا مىتوانید دل¬هاى خود را از اشتغال به (امور) دنیا فارغ نمایید، زیرا كسى كه همّتش به امور دنیا مصروف گردد، سنگ¬دل مىشود و (همیشه) فقر در مقابل چشمانش، مجسّم گردد، در صورتى كه بیشتر از مقدار مقرّر، به او نمىرسد. و كسى كه همّتش به آخرت مصروف گردد، خداوند كارش را اصلاح مىكند و دل او را بىنیاز مىگرداند و به¬طور ناخواسته، دنیا به وى روى مىآورد.
امام هفتم علیه السّلام فرمود: دنیا را خوار بشمارید، كه این كار براى شما گواراتر است، و هیچ گروهى دنیا را خوار نگرفتند، مگر این¬كه خداوند زندگى را بر آنان گوارا نموده و هیچ دستهاى دنیا را دوست نداشتهاند، مگر این¬كه خوار شدند و به رنج افتادند و در آخر پشیمان گشتند.
پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم به ابى ذر فرمود: دنیا زندان مؤمن است و گور جاى امن و بهشت اقامتگاه اوست و دنیا بهشت كافر و قبر محل عذاب و آتش جایگاه اوست.
و فرمود: قلب و بدن زاهد در دنیا آسایش دارد.
(إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، ج1، ص: 67)
در حدیثى آمده كه: مؤمن (در دنیا) به تهیه زاد و توشه همّت مىگمارد و كافر، از آن لذّت مىطلبد.
اى فرزند آدم، از حرام¬هاى خدا، خود را نگاه دار، تا عابد گردى و به روزى مقسوم خدا، شاد باش، تا بىنیاز باشى و به همسایگان نیكى كن، تا مسلمان باشى و با مردم آنگونه رفتار كن كه دوست دارى با تو رفتار شود، تا منصف باشى، زیرا پیشینیانى بودند كه مال بسیار گرد آوردند و بناهاى استوار احداث كردند و آرزوهاى دور و دراز در سر داشتند، ولى نابود شدند و محل¬های آنان به گورستان تبدیل گشت، اى فرزند آدم، تو در گرو عمل خود هستى و به دیدار پروردگار مىروى، پس از آنچه دارى؛ ببخش و از زمین به اندازه خوابگاه خود، انتخاب كن، زیرا ماندن تو (در روى زمین) مدّتى كوتاه است و از روزى كه به دنیا آمدهاى، هر روز از عمر تو مىگذرد.
و فرمود: كسى كه به واسطه خدا از مردم بىنیازى جوید، خداوند مردم را به او محتاج مىگرداند.
امام على علیه السّلام فرمود: منتهاى برد دید (فكرى) كور دل، دنیا است، و آنچه را به دنبال دارد نمىبیند، اما آگاه و بینا چشم خود را درست باز كرده (و نابودى دنیا را) مىبیند و مىداند كه پس از دنیا به سرایى دیگر وارد مىشود، پس بینا با دید وسیع خود، از دنیا دورى مىكند، و به آن دل نمىبندد، اما كور دل فقط به دنیا توجّه دارد و بصیر، از دنیا براى سفر آخرت توشه برمىدارد و كوردل براى دنیایش توشه گرد مىآورد.
و فرمود: زهد، عبارت است از دل نبستن به دنیا و كم كردن آرزوها و سپاسگزارى از نعمت¬هاى خدا و دورى از حرام¬ها است، پس اگر این سه مورد، را نتوانستید انجام دهید، دو مورد آنها را ترك نكنید: اول اینكه كار حرام بر صبر شما غلبه نیابد و دوم سپاسگزارى نعمتهاى خدا را از یاد نبرید، زیرا در صورت نافرمانى، خداوند با فرستادن كتابهاى آسمانى، راه عذر را بر شما بسته است.
و فرمود: اى مردم! دنیا خانه گذر و آخرت خانه همیشگى است، پس از گذرگاه براى خانه دایمى توشه برگیرید و دل¬هاى خود را از دنیا جدا كنید، پیش از اینكه بدن¬هاى شما را از آن بیرون كنند، چرا كه براى آخرت خلق شدهاید و در معرض آزمایش قرار دارید.
هر گاه كسى بمیرد، فرشتگان مىگویند: از پیش چه چیزى فرستاده؟ و دنیا پرستان مىگویند: چه ثروتى باقى گذاشته؟ پس مقدارى از اموال خود را، از پیش بفرستید و در راه خدا انفاق كنید، تا سود برده باشید، و همه را باقى نگذارید، تا به زیان خود عمل كرده باشید
( نهج البلاغة للصبحی صالح ؛ ص480)
و بدانید كه دنیا، مانند زهر است و كسى كه زهر را نشناسد، آن را مىخورد. و فرمود: سعادتمندان در دنیا از آن مىگریزند، و فرمود: مال و فرزندان را چه كند، كسى كه از آن¬ها جدا مىشود. و حساب آن¬ها برایش باقى مىماند؟! لخت و عریان بر دنیا وارد شدید، و لخت و عریان هم دنیا را ترك مىكنید و دنیا به سان گردنه است، پس از آن بگذرید و آن را پشت سر اندازید. (دیلمی: إرشاد ال قلوب / ترجمه سلگى، ج1، ص: 69)