عرفان (شناخت) واقع گرایانه و پویای اسلامی جزیی از نظام ایمانی

دکتر سید ابوالقاسم حسینی
استاد روان پزشکی
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
حجة الاسلام محمد حسین پور.
امام جماعت مسجد احمدی مشهد

بررسي مقدماتي عرفان(شناخت) واقع گرايانه و پوياي اسلامي جزئي از نظام ايماني

چكيده مقاله
روان شناسي اسلامي زير بناي همه علوم اسلامي و از جمله عرفان اسلامي است و بدون استعانت از آن امكان تدوين صحيح علوم فوق و جود ندارد.
بر همين اساس است كه پيامبر اسلامي صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد : « هركس خود را بشناسد خداي خود را نيز مي شناسد. » (ماخذ 10 ج 2 ص 32 باب 9 )
علي عليه السلام عارف را به صورت زير تعريف مي كند :
« عارف كسي است كه نفس خود را بشناسد و آن را آزاد گرداند و از هر چيز كه آن را دور گرداند و هلاك سازد پاك كند . » (ماخذ 1 ج 2 ص 48 ) .
به نظر ميرسد با اين تعريف عرفان ايمان و تقوي مفاهيم مكملي هستند كه هر كدام ديگري را تكميل مي نمايند.

هدف نهايي پيامبران الهي عليهم السلام راهنمايي كردن حركت دادن و تثبيت همه جوامع بشري به سمت راه مستقيم توحيد بوده است . بديهي است كه پيروان آنها هم لازم است همين راه را ادامه دهند. به عبارت ديگر بايد گفت كه پيامبران الهي جز اين كار وظيفه اي بر عهده ندارند.تاكيد همه پيامبران الهي و از جمله پيامبر اسلام (ص ) اين بوده است كه راه مستقيم يكي بيش نيست و راههاي ديگر همه انحرافي هستند. در زمان معاصر ما علاوه بر طرح اديان مختلف در داخل يك دين هم شاخه هاي مختلفي جلب توجه ميكنند كه عقايد هر كدام با ديگري متفاوت است . در اين حال موقعيت براي جويندگان حقيقت تا حد زيادي با اشكال مواجه ميشود. نياز قطعي در اين مقطع استمداد از خداوند متعال و معصومان عليهم السلام براي نشان دادن راه و استفاده از علمايي است كه در مسير انبياي الهي حركت مي كنند و داراي انديشه آزاد مي باشند. يقينا كاربرد دستور العمل حياتي پيامبر اسلام (ص ) در مورد استفاده از قرآن و عترت در اين مورد الزامي است .
يكي از جنبه هايي كه در اين مورد مطرح است « مفهوم عرفان » ميباشد كه در طول تاريخ و مخصوصا در زمان معاصر مشكلاتي را در راه انتخاب دين خالص الهي ايجاد نموده و موجب از دست رفتن وقت و فرصت و انرژي زيادي گرديده است .
در طول قرون متمادي اين مفهوم در جوامع بشري مطرح بوده و هم اكنون اين مفهوم در طيف وسيعي مطرح است كه در بعضي موارد با روند انحرافي همراه مي باشد. تعيين معيار براي تشخيص روند سالم و قابل قبول و جنبه هاي انحرافي و غير قابل قبول مي تواند به عنوان يك واجب كفايي مطرح شود. پرداختن به اين واحب موجب صرفه جويي قابل توجه در وقت و انرژي در اقشار مختلف مخصوصا جوانان ميگردد و گروه هاي منحرف خود به خود معرفي ميشوند.

روش بررسي

استاد فقيد محمد باقر حكمت نيا معتقد بود كه در كشف نقطه نظرهاي اسلامي در علوم مختلف بايد از چهار منبع اساسي زير استفاده نمود :
1 ـ كتاب الهي
2 ـ سنت شامل آموزش هاي پيامبر اكرم (ص ) و امامان معصوم (ع )
3 ـ فطرت
4 ـ علوم حاكم بر جهان (ماخذ 2 )
بر اساس اين رهنمود كه كاملا عقلاني است از منابع فوق استفاده مي كنيم . در مورد استفاده از قرآن مجيد و متون اسلامي علاوه بر استفاده از كتاب هاي مدوني كه توسط دانشمندان اسلام در اين زمينه تدوين شده اند از روش حل مسئله براي اطمينان يافتن از يافته هاي خود با استادان حوزه و دانشگاه نيز در ضمن نشست هاي اختصاصي تبادل نظر كرده ايم .

1 ـ بررسي عرفان اسلامي بااستفاده از قرآن كريم

در قرآن مجيد خداوند متعادل محيط بر همه چيز معرفي شده است و چنين مي بينيم : « آگاه باشيد خدا را بر همه موجودات عالم احاطه كامل است . » (فصلت 54 )
بايد توجه داشت آيات بسياري در قرآن مجيد در مورد ضعيف بودن مخلوق بودن عبد بودن و نيازمند بودن انسان مطرح شده اند و به نظر مي رسد آيه فوق به تنهايي بتواند مشكل ما را حل كند زيرا وقتي خدا را به همه چيز محيط مي دانيم همه چيز محاط خواهد بود و امكان اتحاد محيط و محاط وجود ندارد. نكته مهم ديگري كه لازم است مورد تاكيد قرار گيرد مخلوق بودن روان انسان حادث بودن مصنوع بودن و پرورش يافتن او توسط خداوند است . شناخت انسان از ديدگان اسلام (روان شناسي اسلامي ) براي فهم تمام نقطه نظرهاي اسلامي ضروري است . حضرت علي (ع ) مي فرمايد : « جاهل به نفس خويش مباش زيرا كسي كه به نفس خود جاهل باشد در حقيقت به همه چيز جاهل است » (ماخذ شماره 1 ج 6 ص 304 ) .
در جاي ديگر امام علي (ع ) اضافه مي كند : « كسي كه خود را بشناسد به نهايت هر علم و شناخت نايل شده است » (ماخذ شماره 1 ج 5 ص 405 ) .
در آيه 29 سوره حجر كه در مورد خلقت انسان است خداوند خطاب به فرشتگان مي فرمايد : « پس چون او را سامان دادم و در آن از روح خودم دميدم در برابر او به سجده افتيد » . امام باقر عليه السلام در تفسير آيه مزبور منظور از دميدن از روح خود را خلق كردن روحي با قدرت خود مي داند و چنين ادامه مي دهد : « به اين علت خداوند آن را به خويش اضافه نمود كه آن را بر ساير ارواح برگزيد. همان طور كه خانه اي را برگزيد (كعبه ) و به نام « خانه من » معرفي كرد. يكي از پيامبران خود را « خليل من » نانهاد و مانند آن . و تمام آن ها مخلوق مصنوع حادث شده و تربيت يافته و تدبير شده هستند. » اين رهنمود يكي از اصول روان نشاسي اسلامي است و بايد در اصلاح برداشتهاي متداول مورد استفاده قرار گيرد.

2 ـ تدوين زير بناهاي عرفان اسلامي بااستفاده از سنت

پيامبر اسلام (ص ) در ضمن يك دعا تفكر صحيح را دست يابي به واقعيت آن چنان كه هست مي داند و از خدا مي خواهد كه اشيا را آن چنان كه هستند به او نشان دهد . (ماخذ3 )
شايد مهمترين سند راهنمايي در اين مورد جمله امام باقر عليه السلام باشد كه مي فرمايد : « خداوند از خلق جدا و خلق از او جدا هستند و جز خدا هر چيز كه نام شي بر او صادق باشد مخلوق است » . (ماخذ 8 ج . ج 1 ص 109 ) .
سند ديگر فرازهاي دعاي « يستشير » مي باشند كه چنين مي بينيم :
« تو خالق و من مخلوقم . تو مالك و من مملوك . تو پروردگار و من بنده ام . تو روزي ده و من روزي خورم . تو بخشنده و من سائلم . تو داراي بخشش و من داراي بخلم . تو قوي و من ضعيفم . تو عزيز و من ذليلم . تو غني و من فقيرم . تو آقا و صاحب اختيار و من بنده ام . تو آمرزنده و من بدكار هستم .
تو عالم و من جاهلم . تو حليم و من عجولم . تو رحمان و من مستحق رحم هستم . تو شفا بخش و من بيمارم . تو اجابت كننده و من مضطرم » (ماخذ6 ) .
امام صادق عليه السلام در جواب هشام هنگامي كه در مورد نام هاي خدا سئوال مي كند چنين پاسخ مي دهد :
« الله از الاه مشتق شده و اله لازم است پرستش شود و نام غير صاحب نام است . كسي كه نام را بدون صاحب نام پرستش كند كافر است و چيزي نپرستيده است . هركس نام و صاحب نام را پرستد مشرك ميباشد و دو چيز را پرستيده است . هر كس صاحب نام را پرستد نه نام را اين يگانه پرستي است …. خدا را 99 نام است . اگر هر نامي همان صاحب نام باشد بايد هر كدام از نام ها معبودي باشند . ولي خدا خود معنايي است كه اين نام ها بر او دلالت كنند و همه غير او باشند. اي هشام كلمه نان نامي است براي خوردني و كلمه آب نامي است براي آشاميدني و كلمه لباس نامي است براي پوشيدني و كلمه آتش نامي براي سوزنده است » . (ماخذ 8 ج 1 ص 117 ) .
نكته مهمي كه امام صادق عليه السلام به آن اشاره مي كند لزوم توجه به وجود واقعي خدا است و پرستيدن لفظ بدون توجه به معنا و حتي پرستيدن لفظ و وجود واقعي خدا با هم در حد كفر و شرك مي باشد.
اگر كلمات امام صادق عليه السلام را يك بار ديگر مرور كنيم به اين واقعيت توجه مي كنيم كه خداوند فقط داراي يك واقعيت و معنا مي باشد و امام عليه السلام براي نزديك شدن مطلب به ذهن به معاني واقعي نان آب لباس و آتش اشاره مي كند كه هركدام فقط يك معنا و واقعيت دارند.
امام باقر(ع ) نيز مي فرمايد : « هرچه را با وهم خويش با دقيق ترين معنا مشخص نماييد مخلوق و مصنوعي مانند شما است و به سوي شما برمي گردد. شايد يك مورچه خرد خيال كند كه براي خداوند دو شاخ است زيرا كمال خود او در آن است و فكر مي كند كسي كه آن ها را ندارد ناقص است . همين روند در مورد انسان هاي عاقل وجود دارد كه خدا را با عقل خويش وصف مي كنند . » (ماخذ 10 ج 66 ص 293 ) .
امام جواد عليه السلام در اين مورد تاكيد مي نمايد كه چگونه خداوند در تصور مي گنجد و حال آن كه عقل و وهم و تصور در او راه ندارند (ماخذ 4 ص 106 ) .
با توجه به رهنمود فوق ما حق نداريم تصوري از خدا در ذهن خود ايجاد كنيم . به نظر مي رسد بهترين تعريفي كه ما در مورد خدا داريم كلماتي است كه خود خداوند براي شناساندن خود در دعاي جوشن كبير بيان داشته است . و چنين مي بينيم . « اي كسي كه چيستي و چگونگي او را جز او نمي داند » . (ماخذ 10 ج 83 ص 334 )
علي عليه السلام عارف را به صورت زير تعريف مي كند :
« عارف كسي است كه نفس خود را بشناسد و آن را آزاد گرداند و از هر چيز كه آن را دور گرداند و هلاك سازد پاك كند » .
« آمدي » در كتاب غررالحكم در تفسير جمله فوق مي گويد : « يعني نفس خود را بشناسد پس آن را با توبه و بازگشت آزاد نمايد و از هر چيز كه او را از درگاه الهي دور مي كند و هلاك مي گرداند پاك نمايد » (غررالحكم ج 2 ص 48 ) .
به نظر مي رسد با اين تعريف عرفان ايمان و تقوي مفاهيم مكملي هستند كه هر كدام ديگري را تكميل مي نمايند. تاييد اين برداشت را مي توان در رهنمود پيامبراسلام (ص ) بدست آورد كه عرفان را پيش نياز دست يابي به علم و تمام ضوابط رشد معرفي مي كند و ضمن بيان مدارج ايمان چنين مي بينيم : « ايمان داراي ده جز است : شناخت (معرفت ) پذيرش علم عمل ورع اجتهاد صبر يقين رضا و تسليم . اگر فرد حتي يكي از آن ها را فاقد باشد نظام (ايماني ) او به هم مي خورد و فاسد و باطل مي گردد . » (ماخذ 10 ج 69 ص 175 )
نكته بسيار مهم در رهنمود فوق تاكيد ايشان بر مفهوم نظام براي دين وايمان مي باشد. اين واژه در زبان عربي دقيقا به معناي سيستم مي باشد . با تبيين اجزاي ده گانه سيستم ايماني بر لزوم وجود و هماهنگي همه اجزا با هم تاكيد مي شود و چنانچه انسان ) system ( فاقد يكي از آن ها باشد نظام يا سيستم ديني و ايماني او متلاشي مي شود و دچار فساد و خرابي مي گردد. با توجه به اين رهنمود مي توان به اين نتيجه دست يافت كه عرفان را نمي توان به عنوان يك صفت خاص و جدا از ايمان در نظر گرفت و فرد يا گروهي را به آن نسبت داد. بلكه اين صفت مانند ورع يا تقوا است . علامه طباطبايي (ره ) معتقد است تقوا يك صفت خاص نيست بلكه يك صفت عام است كه در انسان هاي مومن به درجات مختلف وجود دارد (ماخذ 5 ) .
مثالي كه در اين مورد مي توان مطرح ساخت ساختار كل بدن انسان است كه مجموعا نظام واحدي را تشكيل مي دهند و جداكردن هر كدام از اعضا و بافت ها از كل نظام منجر به آسيب ديدن و از بين رفتن آن مي گردد. به عبارت ديگر هر عضو در ارتباط با ساير اعضا زنده و قابل مطالعه است و يك عضو جدا شده فاقد زندگي و حيات است . از امام خميني (رض ) نقل قول شده كه ايشان معتقد بودند عرفان اسلامي در « زيارت امين الله » خلاصه شده است . در بعضي از فرازهاي زيارت امين الله چنين آمده است : « خدايا دل هاي فروتنان جدا به سوي تو شيفته است و راه هاي علاقمندان به تو كاملا نمايان و پرچم هاي كاروان راستان به سوي تو واضح و روشن و درون عارفان تو لرزان و آوازهاي دعاگويان به درگاهت بلند و درهاي اجابت براي آنان گشوده است … خدايا پس مستجاب كن دعايم را و بپذير ثنايم را و جمع كن ميان من و سرپرستانم به حق محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين (ع ) زيرا تويي صاحب واقعي نعمت هايم و نهايت آرزوها و اميد من به هنگام برگشت و محل اقامت » (ماخذ 7 ص 471 ) .

بررسي عرفان اسلامي از ديدگاه فطرت

بايد توجه داشت استدلال هايي كه از قرآن مجيد و روايات اسلامي نقل شد همگي بر فطرت و وجدان انسان استوار هستند و توسط عقل سليم كاملا مورد تاييد واقع مي شوند. نكته ديگري كه از نظر فطرت مي توان مطرح ساخت و استاد حكمت نيا مكرر بر آن تاكيد مي كرد وجود يك عامل سازمان دهنده در ساختار بدن انسان است كه به نام « روان » ناميده مي شود و بدون آن حيات و هيچ فعل و انفعال هدف داري قابل تصور نيست . وقتي اين واقعيت را در ساختار بدني خود قبول مي كنيم زمينه براي پذيرش يك عامل هماهنگ كننده در جهان فراهم مي شود و به صورت يك قضيه فطري به وجود خداوند اعتقاد پيدا مي كنيم .

بررسي عرفان از نظر علم

مفهوم علم از نظر مكتب اسلام هم شامل جنبه هاي حسي و هم جنبه هاي عقلاني مي گردد. ديدگاه علمي از نظر پيامبر اسلام (ص ) به صورت دعا به صورت زير بيان شده است :
« اشيا را آن چنان كه هستند به من نشان بده » . بررسي ما در علوم مختلف نشان مي دهند كه تمام موجودات جهان داراي مشخصات معين و محدود مي باشند و از نظر كمي و كيفي قابل مطالعه هستند و بعضي با بعض ديگر در تضاد هستند و به طور بديهي با خداوند كه موجودي « لاحد » مي باشد سنخيتي ندارند. تعريفي كه براي خداوند در دعاي جوشن كبير به صورت زير شده است كاملا از نظر علمي نيز قابل دفاع مي باشد :
« اي كسي كه ماهيت او را جز او نمي داند. اي كسي كه كيفيت او را جز او نمي داند » .
خداشناسي خود يك رشته علمي گسترده مكتب اسلام است كه براساس ضوابط اختصاصي خود خداوند را به جوامع بشري مي شناساند و مهمترين جز اصول دين اسلام مي باشد و بايد در ضمن بررسي ايمان مطالعه شود و نيازي به ايجاد يك رشته علمي جديد به نام عرفان وجود ندارد.

بحث و نتيجه گيري

با توجه به معيارهاي چهارگانه كه در اين بررسي مورد استفاده قرار گرفته اند يعني كتاب سنت فطرت وعلوم حاكم بر جهان به نظر مي رسد مطالب ارايه شده از اتقان كافي برخوردار باشند. ممكن است آموزش هايي كه هم اكنون در بعضي از مراكز حوزوي و دانشگاهي در مورد عرفان مطرح مي شوند با اين برداشت ها متفاوت باشند. نكته مهمي كه بايد مورد توجه باشد اين واقعيت است كه اگر اين مطالب مطرح نشوند و اين برادران بعدا آگاهي يابند كه عقايد آن ها درست نبوده است و بفهمند ما به اين موضوع واقف بوده ايم حق دارند از ما مواخذه كنند كه چرا واقعيت را به آن ها نگفته ايم . فلذا با كمال ادب و احترام به عنوان بهترين هديه دوست به دوست مطالب را مطرح مي سازيم و اميدواريم مورد پذيرش قرار گيرند.
نتيجه عملي اين بحث را مي توان به صورت زير خلاصه كرد :
نظام ديني يكي بيش نيست و در نتيجه فردي كه با دارابودن اين نظام هويت ويژه « نظام ديني » را پيدا مي كند يك هويت بيشتر ندارد. ولي بر حسب موقعيت هاي مختلف و برحسب آن كه كدام يك از اجزاي هويت خود را نشان دهد فرد ممكن است نام هاي متفاوتي را دريافت كند. به عنوان مثال در جايي كه مي خواهيم جنبه هاي شناختي او را مورد تاكيد قرار دهيم او را « عارف » مي ناميم . در مقطع ديگري او را « عالم » معرفي مي كنيم و در موقعيتي ممكن است او را « متقي » معرفي كنيم . به همين ترتيب ساير اجزاي نظام فوق نيز ممكن است مورد تاكيد قرار گيرند.
نظام ديني صحيح تنها هنگامي تحقق مي يابد كه فرد سبك و روش زندگي خود را با قرآن مجيد و معصومان عليهم السلام تطبيق دهد. امام صادق عليه السلام مي فرمايد : پيروان ما مي گويند « ما هر چه آن ها (معصومان عليهم السلام ) بگويند مي گوييم و نظام ديني ما عينا نظام ديني آن ها است . » در اين حال انسان به حالت اطمينان قلب دست مي يابد و سعادت ابدي او تامين مي گردد. جدا كردن عرفان از ايمان و اسلام و ايجاد زمينه هاي نظري و تشكيلات عملي براي آن با روش رسول خدا و معصومان عليهم السلام كه سعي داشتند همه جوامع بشري را حول محور توحيد و صراط مستقيم و نمود قابل مشاهده آن يعني مسجد گرد آورند منافات دارد.
به طور كلي مي توان نتيجه گرفت كه هدف نهايي اسلام دست يابي همه انسان ها به رشد مي باشد و علامه طباطبايي منظور از دست يابي به رشد را دست يابي به واقع گرايي مي داند.
با قدرت مي توان تاكيد كرد كه زبان توحيد واقع گرا است . در آيه 17 سوره رعد چنين مي بينيم « (همو) از آسمان آب فرو باريد آن گاه رودها هر يك به اندازه خويش جاري شد و سيلاب و كف فراواني با خود آورد. و از آن چه با آتش مي افروزند (و مي گدازند) كه زيور يا اثاثيه به دست آورند نيز كفي همانند آن (آب ) هست . بدين سان خداوند حق و باطل را مثل مي زند. و اما كف بر باد مي رود و آن چه به مردمان سود مي رساند بر روي زمين باقي مي ماند. خداوند بدين گونه مثل مي زند. »
علامه طباطبايي در تفسير اين آيه معتقد است كه آيات فوق در مورد عقايد حق و باطل مي باشند. خداوند حق و باطل را به هم مي زند (تصادم هايي به طور طبيعي بين آن ها به وجود مي آيد) كه در نهايت كار به تثبيت حق مي انجامد. هر انساني بر حسب ظرفيت خود درجاتي از حق را در خود جاي مي دهد و از آن استفاده مي كند و مردم نيز از اين فرايند سود مي برند و دل هاي آن ها زنده مي شود و خير و بركت در ايشان باقي مي ماند. برخلاف عقيده باطل كه مانند كفي است كه بر روي سيل مي باشد در نتيجه چيزي نمي گذرد كه از بين مي رود.
به عبارت ديگر ماندگاري و پايداري يك عقيده براساس واقع گرايي و تطبيق آن با حقيقت مي باشد كه خود به خود موجب باروري و سود جوامع بشري مي گردد. با مروري در تاريخ شواهد بسياري را مي توان ارايه نمود. بديهي است مكتبي كه چنين برداشتي دارد به طور كامل با واقعيت و حقيقت تطبيق دارد و بنا به وعده قرآن مجيد « خداوند حتم گردانيده كه من و پيامبرانم پيروز خواهيم شد » (مجادله 21 ) .
در حقيقت پيشنهادهاي فوق با الهام از دستورالعمل پيامبر اسلام (ص ) كه مي فرمايند : « من در بين شما دو چيز گران بها مي گذارم . تا هنگامي كه به آن ها تمسك جوييد هرگز گمراه نمي شويد : كتاب خدا و خاندان من . و اين دو هرگز از هم جدا نمي شوند تا در حوض (كوثر) بر من آيند. »
براساس واقعيت هاي مطرح شده مي توان نتيجه گرفت كه ايمان و اسلام ديدگاه عرفاني مخصوص خود را دارد و اين طور نيست كه دين الهي ناقص باشد و فقط در حد احكام شرعي خلاصه شود. طرفداران « عرفان هاي خود ساخته » مسلمانان را به قشري بودن متهم مي كنند و معتقدند كه طريقت را بايد از جاي ديگر گرفت . متاسفانه با تمهيدات خاصي كه به كار مي برند عده اي را هم اغفال نموده و در گروه خويش وارد مي كنند. با طرحي كه ما ارايه مي كنيم اسلام و ايمان داراي همه ابعاد مورد نياز انسان هستند و پيشوايان عرفان واقع گرا پيامبر اسلام امامان معصوم و همه پيامبران الهي (ص ) مي باشند. در اين صورت براي ديگران كه بعضي از عقايدشان با آموزش هاي توحيدي منافات دارد زمينه اي باقي نمي ماند.
در سالي كه به نام وحدت ملي و انسجام اسلامي مزين شده است گرد آمدن پيرامون شالوده پيشنهادي يعني « تفكر نظام مند و واقع گراي اسلامي » و دور ريختن آن چه با حقيقت و واقعيت منافات دارد عملا وحدت ملي و انسجام اسلامي را تامين مي كند.
امام جواد(ع ) مي فرمايد « (مطلب ) محكم دو چيز نيست بلكه تنها يك چيز است . پس هر كس حكم بي اختلاف (با حرف محكم ) كند حكمش حكم خداي عز و جل باشد و هر كس حكمي كند كه در آن اختلافي (با حرف محكم ) باشد و خود را بر حق بداند به حكم طاغوت (باطل ) حكم كرده است (ماخذ شماره 8 ج 1 ص 361 )
با توجه به اين كه مطلب درست در مورد هر چيز يكي است و تنها در صراط مستقيم و دين خالص الهي نمود پيدا مي كند از صاحبان نفوذ و قلم اين توقع وجود دارد كه با توجه به موقعيت حساس جهان اسلام در پياده كردن اين طرح همكاري فرمايند و عقايد انحرافي را با برخوردي طبيب گونه اصلاح نمايند.
منابع :
1 ـ آمدي : شرح فارسي غرر و درر . انتشارات دانشگاه تهران ـ 1361 (تنظيم : دكتر سيد جلال الدين محدث ) .
2 ـ حكمت نيا ـ محمد باقر : افاضات استاد در جلسه پزشكان 1380 ـ1370
3 ـ رازي نجم الدين : مرصادالعباد ص 309
4 ـ شيخ صدوق : التوحيد . انتشارات جامعه مدرسين قم 1414 هجري ص 106
5 ـ طباطبايي سيد محمدحسين : تفسير الميزان . انتشارات محمدي ج 22 ص 241 ـ233 (ترجمه سيد محمد باقر موسوي )
6 ـ عاملي حر : وسائل الشيعه . انتشارات اسلاميه
7 ـ قمي شيخ عباس : مفاتيح الجنان . انتشارات علميه اسلاميه 1283 هجري (ترجمه سيد احمد شبستري ) 110 ـ107
8 ـ كليني : اصول كافي ج 1 ص 361
9 ـ محمدي ري شهري : ميزان الحكمه با ترجمه فارسي . انتشارات دارالحديث چاپ ششم 1385 ج 8 ص 3568
10 ـ مجلسي ـ محمدباقر : بحارالانوار . انتشارات اسلاميه 1405 ه ق . ج 2 ص 32 باب 9
11 ـ علامه حويزي « تفسير نورالثقلين » . انتشارات حكمت قم ج 3 ص 216
« عرفان » را نمي توان به عنوان يك « صفت خاص » و جدا از ايمان در نظر گرفت و آنرا به فرياد گروهي نسبت داد بلكه اين صفت همانند پرهيزكاري و تقوي است علامه طباطبائي معتقد بود كه تقوي يك صفت خاص نيست بلكه يك صفت عام است كه در انسانهاي مومن به درجات مختلف وجود دارد
با قطعيت و قدرت مي توان تاكيد كرد كه زبان توحيد واقع گرا است . هدف نهائي اسلام دستيابي همه انسانها به رشد است . از ديدگاه علامه طباطبائي هدف از دستيابي به رشد رسيدن به واقع گرائي است
اسلام داراي تمامي ابعاد مورد نياز انسان است و پيشتازان از عرفا واقع گرا پيامبر اسلام (ص ) امامان معصوم و تمامي پيروان الهي (ع ) هستند. در اين صورت براي ديگران كه بعضي از عقايدشان با ديدگاههاي توحيدي منافات دارد زمينه اي باقي نمي ماند

پیمایش به بالا