بررسي مقدماتي معيارهاي الگوگیري از امام حسين عليه السلام

بررسي مقدماتي معيارهاي الگوگیري از امام حسين عليه السلام

الگوگیري در روان شناسي معاصر  به عنوان يك عامل مهم در پيدايش رفتار انسان مطرح مي باشد و مخصوصا در روان شناسي يادگيري به طور جدي موردتوجه قرار گرفته است. در روان شناسي اسلامي اين روش در قرآن مجيد و ساير آموزش هاي اسلامي به عنوان يك روش كليدي مورد تأكيد مي باشد.

بررسي معيارهاي الگوگیري ازامام حسين عليه السلام لازم است بر اساس بررسي روان شناسي اسلامي و جهان بيني اسلامي انجام پذيرد.

 

براساس روان شناسي اسلامي، ساختار شخصيت انسان از دو نيروي عقل و شهوت تشكيل شده است. اگر عقل بر او حاكم شود از فرشتگان برتر واگر شهوت بر او غالب گردد از چهارپايان پست تر خواهد بود. در گروه هاي متشكل اجتماعي نيز به طور دقيق اين روند وجود دارد، يعني ممكن است زير حاكميت عقل يا شهوت باشند. باتوجه به تضاد عقل و شهوت در فرد، حاكميت عقل يا فطرت بر گروه هاي اجتماعي نيز موجب بروز كشمكش وتضاد مي گردد.

بنا به تعبير استاد فقيد حكمت نيا(ره) در مجموع دو سيستم متفاوت در جوامع بشري به وجود مي آيند كه مي توان آن ها را به نام تشكيلات الهي و تشكيلات طاغوتي نامگزاري كرد والزاما هركدام از تشكيلات فوق داراي کادر رهبري مي باشند كه آن ها را به سمت اهداف مورد نظر هدايت مي كند.

انسان زير حاكميت عقل را مي توان “انسان برخوردار از خود كنترلی”  (متقي) و جامعه زير حاكميت عقل را مي توان “جامعه برخوردار از خود كنترلی” ناميد كه هدف آن ها دست يابي به رشد و قرب الهي می باشد،  و راهكار دست يابي به اين هدف انجام تكليف در برابر خداوند براساس آموزش هاي الهي است. فرد و جامعه زير حاكميت شهوت را مي توان “فرد و جامعه عدم برخوردار از خود كنترلی” دانست كه هدف آن ها دست يابي به لذت تا بي نهايت و راهكار دست يابي به اين هدف پيروي از هواي نفس است.

بنابر اعتقاد اسلامي رهبر تشكيلات الهي بايد معصوم، يعني از هرگونه اشتباه و نقص،  عاري باشد.

نقش رهبري تشكيلات الهي در طول تاريخ توسط پيامبران الهي و جانشينان آن ها انجام شده و در اسلام نيز همين روند ادامه يافته و تا قيام قيامت ادامه خواهد يافت. در حقيقت تشكيلات الهي از ابتداي خلقت تا ابدالاباد يك تشكيلات منسجم با رهبري مشخص مي باشد و يك جريان كاملا مرتبط با هم است.

رهبري در تشكيلات الهي يك كار علمي واجتماعي است كه نياز به احاطه كامل به تمام نيازهاي انسان ها و برآوردن آن ها براساس ضوابط توحيدي دارد. بنابراين، انتخاب چنين فردي تنها به وسيله خداوند امكان پذير است.

روش عملي معصومان عليهم السلام براي حل مسائل اجتماعي يكنواخت است ولي براساس شرايط زمان و مكان متفاوت مي باشد. الگوگیري از معصومان به عنوان اصلي ترين روش در دست يابي به رشد و قرب الهي در قرآن مجيد و ساير آموزش هاي اسلامي مورد تأكيد قرار گرفته است و امام به عنوان ميزان اعمال معرفي شده است.

بنابه تعبير استاد فقيد حكمت نيا، سرنوشت مربوط به تشكيلات است و مسير انسان از طريق انتخاب تشكيلات، تمشيت مي يابد.

استاد حكمت نيا اين روند را به اهداف سفر در پايانه هاي هواپيمائي، قطار و اتوبوس تشبيه مي كند كه براي هركدام از وسايل نقليه، هدفي خاص در نظر گرفته شده و بسته به اين كه مسافر كدام يك را انتخاب نمايد، به مقصد معين خواهد رفت. به همين علت در مكتب اسلام انتخاب تشكيلات و رهبر به عنوان كليدي ترين كار در زندگي مطرح شده است كه خود براساس شناخت خداوند و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم قرار دارد. براي شناخت معيارهاي الگوگیري بايد ابتدا معيارهاي كلي الگوگیري از معصومان عليهم السلام را كشف نمود و براساس موقعيت زماني و مكاني و اجتماعي موجود در زمان هريك معيارهاي الگوسازي باهريك را بررسي كرد.

در بررسي معيارهاي كلي الگو در معصومان بايد توجه داشت كه آن ها نمود پياده شده قرآن مجيد هستند و برهمين اساس قرآن مجيد به عنوان خُلق پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم مطرح شده است وتمام معصومان عليهم السلام به عنوان قرآن ناطق معرفي شده اند.

معيارهائي كه براي الگوگیري از معصومان به طور كلي مطرح شده اند و توسط امام هادی علی السلام در فراز های زیارت جامعه تجلی یافته اند،  عبارتند از:

1- به خداوند ايمان دارند(وبه تؤمنون).

2- نسبت به خداوند تعبد كامل دارند واوامراورا اطاعت مي كنند و در توحيد اخلاص كامل دارند. (تعبد، اطاعت و اخلاص)

3- پيامبران خداوند را تصديق مي كنند (صدقتم من رسله من مضي)

4- به سوي خداوند دعوت مي كنند و در مسير رضاي خدا مردم را راهنمايي مي كنند. الدعاه الي الله و الادلاء علي مرضات الله ، والادلاء علي صراطه، و نصحتم له في السر والعلانيه و دعوتم الي سبيله بالحكمه و الموعظه الحسنه.

5- به طور كامل در امور مربوط به خداوند تمركز يافته اند (مستقرين في امر الله).

6- دردوستي خدا تام و تمامند (تامّين في محبه الله).

7- ياور و مدافع دين خدا هستند (الذّاده الحماه) (انصارا لدينه).

8- رفتار خود را با آموزش هاي توحيدي وفق مي دهند و در اين مورد تمركز كامل دارند (اهل الذكر.

9- در حزب خداي قرار دارند (حزبه).

10- درامورخود از خداوند پيشي نمي گيرند (لايسبقونه بالقول).

11- جهادرا”كماهوحقه” انجام مي دهند تا دعوت خداي آشكار شود و فريضه هاي خداوند بيان گردند و سنت هاي الهي برقرار ماند. جان خود را براي رضايت خداوند فدا مي كنند (وجاهدتم في الله حق جهاده حتي اعلنتم دعوته و بينتم و فرائضه واقمتم حدوده و نشرتم شرايع احكامه و سنتم سنته. وبذلتم انفسكم في مرضاته).

12- درراه انجام تكليف صبر پيشه مي كنند (وصبرتم علي مااصابكم في جنبه)

13-انجام تكليف را با رضايت كامل انجام مي دهند و تسليم تقديرهاي خداوند هستند (وصرتم في ذلك منه الي الرضا و سلم له القضاء).

14- نماز را برپاي مي دارند و زكات را ادا مي كنند (واقمتم الصلوه و آتيتم الزكاه).

15-امر به معروف و نهي از منكر مي كنند (وامرتم بالمعروف و نهيتم عن المنكر).

درمورد الگوگیري از امام حسين بن علي عليه السلام نيز همان جنبه ها به صورت زير مطرح شده‌اند:

1- عمل به طاعت خداوند و نهي از معصيت او- عبادت خداوند تا هنگام مرك (كما عمل بطاعتك و نهي عن معصيتك، و عبدت الله حتي اتيك اليقين).

2- مردم را به سوي خداوند مي خواند و آن ها را در اين مورد راهنمائي مي كرد. دعوت به سوي خداي را براساس حكمت و موعظه نيك انجام مي داد (يدعو العباد اليك و يدلهم عليك).

3- درراه به دست آوردن رضاي خداوند حداكثر كوشش را نمود (وبالغ في رضوانك).

4- باكاربرد روشهاي صحيح براي از بين بردن ظلم قيام كرد (وقام بين يديك يهدم الجور بالصواب)

5- براي زنده نمودن سنت پيامبر (ص) و حاكم كردن قرآن اقدام كرد (ويحيي السنه بالكتاب).

6-هرگز خداي را معصيت نكرد (لم يعصك في ليل و لانهار).

7-از دين خدا دفاع كرد. مجاهد في سبيل الله بود و كريمانه جنگ كرد (والمجاهد) (ولقد قاتل كريما).

8-دانشمند بود (العالم).

9-پيشواي هدايت بود (امام الهدي).

10-عابد و زاهد بود (العابد الزاهد).

11-راستگو، پاك و پاكيزه بود و مردم از جانب او نفع مي بردند (الصديق الطاهر الطيب المبارك).

12-نيكوكار و متقي بود (البارالتقي).

13-نماز به پاي مي داشت. زكوه را ادا مي كرد. امر به معروف مي كرد و نهي از منكر مي نمود ودر جهاد در راه خدا تا هنگام مرگ پايداري كرد (اشهد انك قد اقمت الصلوه و اتيت الزكوه وامرت بالمعروف و نهيت عن المنكر و جاهدت في سبيل الله حتي اتيك اليقين).

14-باملحدين جهاد كرد (وجاهدت الملحدين).

15-به قسط و عدل امر مي كرد و مردم را به سوي اين دو، مي خواند (اشهد انك قد امرت بالقسط و العدل و دعوت اليهما)،

16-دركار خود صداقت داشت و به آنچه مردم را به سوي آن مي خواند  صادق بود (وانّك صادق صديق صدقت فيما دعوت اليه).

17-در تحمل آزارهائي كه در راه انجام تكليف به او مي رسيد صبور بود (وصبر علي الاذي في جنبه).

18-نصيحت و راهنمايي خلق را به منظور بيداري آن ها انجام مي داد تا ازجهالت و گمراهي نجات يابند (وأعذر في الدعا و منح النصيحه و بذل محجته فيك حتي استنقد عبادك من الجهاله و حيره الضّلاله).

درمورد روش آموزش و برخورد با مردم و روابط بين فردي شرح حال هائي در تاریخ اسلام وجود دارند که لازم است به طور گسترده تدوین و در اختیار محققان قرار گیرند.

به طور خلاصه مي توان گفت كه امام حسين عليه السلام، نمود بارز سوره “عصر” مي باشد كه چهار معيار رشد يعني ايمان به خدا، عمل صالح، سفارش به حق و صبر به طور كامل در او موجود بود.  ما بايد حداكثر كوشش را به كار بريم تا به هر ميزان كه مي توانيم خود را از نظر شناختي، عاطفي و رفتاری به اين بزرگان شبيه سازيم (انشا ا…).

استاد حكمت نيا (ره) درمورد الگوسازي با معصومان مثال زير را مطرح مي كرد

در روغن، ميزان چربي صد در صد است و در شير به درجات مختلف وجود دارد. هركدام از معيارهاي الگوگیري در حسين بن علي عليهما السلام و ساير معصومان به صورت صد در صد وجود دارد و در وجود ما نيز بايد نمودي قوي پيدا كنند.

نكته بسيار مهم اين است كه الگوگیري فكري از امام حسين عليه السلام كافي نيست و لازم است الگوگیري عملي انجام پذيرد. امام صادق عليه السلام مي فرمايد:  كسي كه امامي را الگوي خود قرار دهد ولي اعمال اورا انجام ندهد مورد خشم شديد خداوند مي باشد.

توصيه مي شود اين موضوع به صورت سه واحد درسي در دانشگاه ها و حوزه هاي علميه  و به صورت كارگاه هاي آموزشي براي مديران اجرائي كشور و برنامه ريزان و مسئولان وسايل ارتباط جمعي تدريس شود و در صدا و سيماي جمهوري اسلامي مورد توجه قرار گيرد.

پیمایش به بالا