بر رسی نتایج فراگیری،پذیرش وکاربرد روان‌شناسی اسلامی

بررسی نتایج فراگیری،پذیرش و کاربرد روان‌شناسی اسلامی

لغات کلیدی: نتایج، فراگیری، پذیرش، کاربرد، روان شناسی اسلامی، توحید، خویشی خویش، شناخت، خودکنترلی، زندگی استاندارد، گفتگوی ادیان.

چکیده

مکتب روان شناسی اسلامی راتوان به نام مکتب روان شناسی واقع گرایانه نیز نام گزاری نمود؛ زیرا بنا به رهنمود پیامبر اسلام(ص)، هدف آن کشف واقعیات، آن چنان که هستند می باشد.

این مکتب، ساختار شخصیتی انسان را مرکب از دو عامل فطرت و شهوت می داند و معتقد است که بین این دو جریان، کشمکش دایمی وجود دارد. مغز به عنوان مرکز عقل تجربی معرفی می شود که عامل ارتباط انسان با دنیای خارج است ومجموعا همراه با فطرت، ساختار عقلانی انسان را به وجود می آورد. بنا به نظر علامه طباطبایی و امام خمینی(رض) تمام آموزش های اسلامی برای شکوفایی فطرت و کنترل شهوت می باشند.

 نتایج فراگیری، پذیرش و کاربرد این مکتب را می توان به صورت زیر خلاصه نمود. تاکید می شود؛ هنگامی روان شناسی اسلامی اثر بخش است، که پیام های آن به صورت عملی اجرا شوند  :

1- دست یابی به واقع گرایی در مورد حیات و روان.

2- زمینه سازی برای فهم توحید.

3- شناخت  خویشی خویش.

4- زمینه سازی برای دست یابی به بالاترین شناخت و فهم علوم زیستی،روان شناختی،انسانی و ادیان الهی.

5- دست یابی به زمینه کنترل نفس. 

6- زمینه سازی برای شناخت دیگران و ارتباط با آن ها.  

7- دست یابی به مکتب روان شناسی هماهنگ کننده و معیار. 

8- ارایه سبک و روش زندگی استاندارد. 

9- ایجاد زمینه مناسب برای گفتگوی ادیان الهی.  

مقدمه

موقعیت روان شناسی در مکتب اسلام، یک موقعیت اصولی و کلیدی است و در نتیجه فراگیری و اهتمام به آن به عنوان یک برنامه کلیدی مورد توجه پیشوایان اسلام واقع شده است. با توجه به این که نتایج شناخت و عدم شناخت نفس، در متون اسلامی، با هم مورد بررسی قرار گرفته اند، ما هم از همین روند به صورت زیر استفاده می کنیم. باید توجه داشت که فرا گیری، پذیرش و کاربرد، عملا سه فرایند مجزا هستند که باید مورد توجه قرار گیرند وعوارض عدم فراگیری،پذیرش وکاربرد عملی روان شناسی اسلامی نیز با مرور جنبه های مثبت آن، خود به خود روشن می‌شوند:

1- دست یابی به واقع گرایی در مورد حیات و روان.

هركدام از ما بسته به موقعيت هاي شغلي خود با مكاتب مختلف روان شناسي و روان پزشكي  در ارتباط هستيم. در حال حاضر ده‌ها مكتب روان شناسي در دانشگاه هاي ما تدريس مي‌شوند كه همه آن‌ها را مي‌توان در دو گروه زير خلاصه كرد:

الف – مكتب مكانيستي حيات 

در مكتب مكانيستي حيات (mechanistic approach)اين اعتقاد وجود دارد كه انسان و ساير موجودهاي زنده چيزي جز مجموعه‌هاي ملكولي نيستند و ملكول هوش دارد و مفهوم منطق ملكولي و هوش ملکولی را مطرح مي‌سازند(4،5،24،38،1).

ب – مكتب‌های مدافع  اصالت روان

مدافعان مكتب‌های اصالت روان(vitalism) و کلی گرایی(holism)، هر دو اعتقاد به وجود یک عامل غیر شیمیایی در انسان دارند و معتقدند که ملکول‌ها به تنهایی قادر به تنظیم فعل و انفعالات مختلف انسان نیستند(18،24،38)

در تعريف متداول علم در زمان حاضر، آنچه حسي  و قابل مشاهده است، علمی است  و آنچه كه قابل مشاهده و حسي نباشد، علمي نيست(38) . با استفاده از تعریف فوق، متأسفانه منطق حاكم فعلي در جهان و در فضای دانشگاه‌های جمهوری اسلامی ایران، مكتب مكانيستي حيات است و مكتب اصالت روان به عنوان يك منطق غير علمي مطرح مي‌شود(زیرا روان قابل مشاهده نیست).

براي موحدان جهان پذيرش نظريه مكانيستي حيات، قابل قبول نيست، زيرا اين مكتب به علت داشتن تناقض هاي آشكار(18)، غير منطقي وغير عقلاني است. نظريه مكانيستي حيات،  هم باعقل و هم با شرع در تضاد است.

به منظور مبارزه با اين عقيده غير واقع بينانه كه موجب به تباهي كشيده شدن جوامع بشري و سقوط آن‌ها شده است، لازم است از عقل و شرع هردواستفاده شود و روان شناسي اسلامي اين امر مهم را برعهده دارد.

مکتب روان شناسی اسلامی،  موضوع “اصالت روان” را مورد تایید قرار می‌دهد  و در نتیجه این مکتب با مدافعان اصالت روان، می تواند تشریک مساعی کند و با توجه به تناقض‌های نظریه مکانیستی حیات،  از  نقطه نظر های خود  دفاع  کنند.

تعریف روان شناسی اسلامی یعنی شناخت روان آن چنان که هست. چنانچه انسان به این درجه برسد، دید معقولی نسبت به خود، نسبت به خداوند و نسبت به جهان پیدا خواهد کرد.علامه طباطبایی(رض) منظور از دست یابی به رشد را که در آیه2 از سوره 72آمده است(یهدی الی الرشد)دست یابی به واقع گرایی می باشد و خلاصه آن چنین است:

کلمه رشد به معنای رسیدن به واقع در هر نظریه است و خلاف آن، یعنی به خطا رفتن از واقع را “غی” گویند. هدایت قرآن به سوی رشد،  دعوت به سوی  عقاید حقه و اعمالی است که عامل خود را به  دست یابی به واقع و سعادت
می‌ رساند(ماخذ30ج39ص189).

نظریه مکانیستی حیات، اینک در مجامع علمی حاکمیت دارد. با گسترش آموزش روان شناسی اسلامی پوشالی بودن این نظریه و تناقض موجود در آن آشکار می‌شود.

2-  زمینه سازی برای فهم توحید.

در آموزش های اسلامی، روان شناسی به عنوان مقدمه ای برای شناخت توحید و پذیرش خداوند، مورد توجه قرار گرفته و پیامبر اسلام(ص) می فرماید که هر کس نفس خویش شناسد، به شناخت خداوند نیز نایل آمده است
(ماخذ34ج2ص603- ماخذ 22ج1ص114).

در آموزش های علی (ع) نیز چنین می بینیم:

” در شگفتم از کسی که خود را نشناخته است، چگونه در پی شناختن پروردگار است؟”.

علامه طباطبایی بیان آن دسته از علما را که با استفاده از گفتار پیامبر اسلام(ص) که می فرماید: “کسی که خود را بشناسد، خدا را
می شناسد”، شناختن نفس را تعلیق به محال نموده اند، مردود می داند و چنین استدلال می نماید:

در روایات دیگری چنین می بینیم: “نفس شناس ترین شما, خداشناسترین شما است”.

علامه(رض) معتقد است، حدیث مزبور در حقیقت، مفهوم مخالف آیه شریفه “خدا را فراموش کردند پس خدا نفسشان را از یادآن‌ها برد”(توبه:67).

در آیه 53 سوره فصلت چنین آمده است:

“به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آن ها نشان می دهیم تا برای آن ها  روشن شود که او(پروردگار) حق است. آیا کافی نیست برای روشن شدن حقانیت پروردگارت، این که او بر هر چیز شاهد و گواه است”.

علی علیه السلام در تفسیر آیه مزبور می گوید: “از آن دو معرفت، معرفت به نفس از دیگری سودمندتر است”(ماخذ3ج2ص25).

علامه طباطبایی(رض) دلیل بهتر بودن معرفت به نفس را نسبت به مطالعه در آیات آفاقی چنین بیان می نماید: “معرفت نفس خالی از اصلاح اوصاف و اعمال نفس نیست. زیرا در ضمن بررسی نفس، وابستگی آن به خداوند روشن می گردد و انسان در می یابد که وجود، حیات، علم، قدرت, شنوایی، بینایی، و اراده او همه متکی به خداوند است و تمام صفات و افعال نفس او قطره ای از توجهات ذات اقدس او است. توجه دقیق به این حقایق، موجب انقطاع فرد از غیر خدا و توجه به خداوند می گردد و دیگر چیزی بین او و خدایش مانع و حاجب نمی گردد و در نتیجه به میزان معرفتی که برای بشر امکان پذیر است دست می یابد. 

بنابر عقیده محقق نامبرده، توجه به معرفةالنفس در صورتی قابل قبول اسلام است که مقدمه ای برای شناسایی خداوند تلقی گردد.  در غیر این صورت اصولا معرفة النفس کامل نخواهد بود . به طور کلی انسان باید نفس خویش را نشانه ای از خداوند بداند و آن را به عنوان نزدیکترین نشانه های پروردگار نسبت به خود تلقی نماید(ماخذ30 ج11ص327). 

از طرف دیگر علامه طباطبایی (رض) اعتقاد دارد که بهترین روش دست یابی به معرفت نفس، از طریق خداشناسی است. در این مورد دستورالعملی از امام صادق علیه السلام را از کتاب تحف العقول به صورت زیر نقل می نماید که استدلالی کاملا منطقی و براساس لزوم شناسایی اصل، قبل از فرع می باشد و چنین می بینیم:

” تو نخست حاضر را می شناسی، سپس به علم او پی می بری یا علم مربوط به آن را به دست می آوری و از راه علم به او، خودت را هم  می شناسی.  فقر خود را به وسیله خود نمی توانی شناخت. به این ترتیب برایت علم پیدا می شود و باور خواهی کرد که آنچه در نفس تو است، نیز ملک خدا و قایم به او است و وجود و بقایش از او است. به عبارت دیگر اثبات ذات تو همه از طریق خدا است.(ماخذ  30ج11ص298).

به این ترتیب براساس آموزش های قرآنی و تفسیر علامه طباطبایی(ره)، انسان موجودی وابسته به خدا است که در ضمن داشتن اختیار،  به منظور دست یابی به رشد و جلوگیری از سقوط،  موظف به مراعات دستورات مربی و پرورش دهنده خود، یعنی خداوند می باشد. در صورت مراعات کامل این دستورات که در آموزش های اسلامی به نام “عبودیت” نامیده می شود، امکان شکوفان شدن استعدادهای نهفته او فراهم می آید و به بالاترین مرحله رشد دست می یابد. عدم پذیرش خداوند و یا عدم انجام دستورات او به طور کلی یا جزیی، درجات مختلف شرک را تشکیل می دهد که خود ناشی از استقلال دادن به هویت نفسانی خود و فراموش کردن خداوند می باشد.

3- پیروی از دستور العمل پیامبر اسلام (ص) برای شناخت نفس.

پیامبر اسلام می فرماید طلب کردن علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است و منظور از علمی را که فراگرفتن آن واجب است، علم النفس می داند(ماخذ34ج2ص603)از این دستورالعمل پیامبر اسلام(ص) می توان استنباط نمود که روان شناسی اسلامی زیر بنای تمام علوم می باشد. زیرا فراگیری هیچ علمی به جز علم النفس و احکام الهی به صورت وجوبی مورد تاکید قرار نگرفته اند. بنا براین دانشجویان تمام رشته های علمی در جهان اسلام، لازم است به فراگیری این رشته بپردازند. به منظور برآوردن این نیاز، لازم است یک مرکز جهانی به پژوهش و آموزش روان شناسی اسلامی اختصاص یابد و در کلیه مراکز علمی جهان فعالیت نماید.

4- زمینه سازی برای دست یابی به بالاترین شناخت.

علی علیه السلام بالاترین معرفت را، خودشناسی و بزرگترین نادانی را عدم آگاهی در مورد نفس خویش معرفی می نماید(ماخذ 3ج2ص386). بدیهی است که در صورت اهمال در این مورد، انسان از این موقعیت، محروم می شود و در حالت جهل باقی خواهد ماند.

5- زمینه سازی برای فهم تمام علوم زیستی،روان شناختی، انسانی و ادیان الهی.

علی (ع) می گوید:هر کس نفس خویش را شناسد، به بالاترین درجه هر علم و معرفت دست یافته است(ماخذ 3ج5ص405).

از نظر آموزش های اسلامی، معرفت نفس، برترین حکمت است
(ماخذ3ج2ص419).

هیچ علم و معرفتی قابل مقایسه با معرفت نفس نیست,
(ماخذ8 ص222).

در نتیجه  بالاترین معرفت، شناسایی نفس انسان است(ماخذ 22ج1ص212).

علی علیه السلام تاکید می کند که “هر چه دانش فرد زیاد تر شود، اهتمام او به نفس خویش بیشتر می شود و توان خود را در راه تربیت و اصلاح آن به کار می گیرد(ماخذ  30ج13 ص639).

اینجانب در مقاله ای این جنبه را به طور نسبتا مشروح بررسی کرده ام و نتیجه گیری نهایی، تاکید بر لزوم آموزش روان شناسی اسلامی به عنوان پیش نیاز همه رشته های علمی می باشد(18).

علومی که می توانند بر اساس شالوده روان شناسی اسلامی تدوین و تکمیل شوند عبارتند از:

زیست شناسی

علوم انسانی

جامعه شناسی

اقتصاد اسلامی

اصول بهداشت روانی

روان درمانی بر اساس روان شناسی اسلامی

مشاوره در اسلام

اخلاق اسلامی

فهم ابدیت و زندگی انسان در آن.

اصول فقه

فقه

تفسیر

حدیث

تاریخ

سیاست

ممکن است هم اکنون بعضی مطالب روان شناسی به طور جسته و گریخته در علوم فوق، مورد استفاده باشند؛ ولی یقینا با صورت فعلی حظ آن ها از روان شناسی اسلامی کم و غیر سیستمی می باشد. پیشنهاد می شود دست اندرکاران تمام علوم زیستی، روان شناختی، انسانی و ادیان الهی ، روان شناسی الهی- اسلامی را به عنوان زیربنای رشته علمی خود انتخاب نمایند و این روند را اعلام کنند.

 

6- دست یابی به زمینه کنترل نفس.

علی علیه السلام خود شناسی را بالاترین تعقل می داند و اضافه می کند : “فردی که به خویشی خویش آگاهی یافت، می تواند آن را کنترل نماید و اگر آن را نشناخت گمراه می شود”(ماخذ 3ج2ص442).

“از طریق معرفت نفس انسان به اصلاح آن و  بالاترین سعادت و رستگاری دست می یابد”(ماخذ22 ج1ص212).

“هر کس نفس خویش نشناسد از راه نجات دور می افتد و در گمراهی و جهل فرو می رود”(ماخذ3ج 5ص426).

“هر کس که خود را بشناسد مجرد شده است”.

علی (ع) اضافه می کند: “اساس اخلاق،کنترل نفس است”. این رهنمود، نشان می دهد که بدون فراگیری روان شناسی اسلامی، امکان فهم جنبه های اخلاق نظری، امکان پذیر نیست و بدیهی است که پیاده شدن اصول اخلاقی نیز، غیر ممکن است.

“هر کس نفس خود را بیشتر شناسد، از خداوند بیشتر می ترسد”.

به طور خلاصه می توان گفت که حاکمیت عقل فطری بر شهوت و حاکمیت سیستم توحیدی بر سیستم های اساسی زندگی انسان، به طور طبیعی انسان را در مسیر رشد و اخلاق قرار می دهد و این نتیجه گیری ابتدایی ترین دستاورد روان شناسی اسلامی می باشد.

7- شناخت خویشی خویش

علی (ع) می گوید: “در شگفتم از کسی که برای گم شده خود جار می زند و از این و آن می پرسد، در حالی که خود را گم کرده و در پی یافتن خود نیست”. هم اینک “شناخت خویشی خویش” در طیف بسیار وسیعی در جهان مطرح است و روان شناسی اسلامی دید واقع بینانه در این مورد را ارایه می کند. استاد فقید رضا آراسته اعلام می دارد ” جامعه شناسان معروفی مانند تالکن پارسن استاد دانشگاه هاروارد معتقدند که در این چند دهه اخیر، جنبش های اجتماعی از امور اقتصادی به امور سیاسی و بالاخره به امور انسانی یعنی جستجو در خودی خود و معنی زندگی سیر کرده است”. تالکن پارسن اضافه می کند ” مهمترین عنصر تمدن نوجوانان امر مربوط به جستجوی معنی زندگی است”(2). خوشبختانه هم اکنون بررسی خویشی خویش، در ضمن تدریس مهارت های زندگی  در برنامه های دبیرستان ها قرار دارد(29).روان شناسی اسلامی برای شناخت خویشی خویش، طبیعی ترین زمینه را براساس فطرت و آموزش های الهی  فراهم می آورد.

8- زمینه سازی برای شناخت دیگران و ارتباط با آن ها.

علی (ع) می گوید: “هر کس نفس خویش را بشناسد دیگران را بهتر می شناسد  وهر کس نسبت به نفس خود جاهل باشد، نسبت به دیگران جاهل تر است”. “چگونه امکان شناسائی دیگران برای کسی که به نفس خویش جاهل است وجود دارد؟”(ماخذ30ج11ص296).

“جاهل به نفس خویش مباش، زیرا کسی که جاهل به نفس خود باشد، در حقیقت به همه چیز جاهل است”.استفاده از این رهنمود ها بر اساس اعتقاد به وجود فطرت و وجدان مشترک بین همه انسان ها امکان پذیر است. در نتیجه عاملی که برای یک انسان خوشایند می شود، برای همه انسان ها خوشایند است و عاملی که موجب ناراحتی او می شود برای همه انسان ها ناراحت کننده است. با توجه به این واقعیت، در تمام ادیان الهی دستور داده شده است، که در ارتباط با مردم، انسان خود را معیار قرار دهد(ماخذ11ص224-222).

9- دست یابی به مکتب روان شناسی هماهنگ کننده و معیار.

با یک بررسی واقع گرایانه می توان به این نتیجه رسید که انسان یک سازمان روانی (psychic apparatus) بیشتر ندارد. در طول تاریخ و در زمان معاصر،هر مکتب روان شناسی این سازمان روانی را از دیدگاه خاص خویش مورد مطالعه قرار داده است. در حال حاضر ما ده ها مکتب روان شناسی داریم که نقطه نظر های بعضی از آن ها با یک دیگر متضادند. با توجه به این که طبق نظرامام جواد(ع)، مطلب درست در هر موضوع یکی است و واقعیت یکی بیش نیست(ماخذ35ج1ص360،28)،یک مکتب روان شناسی واقع بینانه و همه جانبه می تواند کلیه ابعاد انسان را در حالت  سلامت و بیماری توجیه و تفسیر کند(13).

ما معتقدیم این مکتب واقع گرایانه “مکتب روان شناسی الهی-اسلامی” است. ولی اصراری نداریم که الزاما این پیشنهاد توسط همه مکاتب روان شناسی پذیرفته شود. اگر تنها این مکاتب قبول کنند که معیار ارزیابی همه مکاتب، “واقع گرایی” است؛ ما به نتیجه مطلوب خود دست یافته ایم، و به نظر نمی رسد هیچ مکتبی بتواند با این پیشنهاد مخالفت کند.

10- ارایه سبک و روش زندگی استاندارد.

مطالعات انجام شده در بهداشت عمومی و بهداشت روانی، نشان می دهند که 70% اختلالات پزشکی و روان پزشکی به علت سبک و روش اختصاصی انسان می باشد.

وقتی ما یک دستگاه الکترونیکی را تهیه می کنیم، بلا فاصله دستورالعمل استفاده از آن را از فروشنده درخواست می نماییم. با یک برداشت واقع بینانه می توانیم به این نتیجه برسیم که دستورالعمل استاندارد زندگی انسان را باید ازخداوند (آفریننده انسان) درخواست کنیم.

او جلّ و علی بدون درخواست، این دستورالعمل را در اختیار ما گذاشته است. از طریق مطالعه و تدبر در آخرین دستورالعمل زندگی سالم(قرآن مجید) که به شکل دست نخورده ای به آن دست رسی داریم، لازم است پیام های کاربردی آن را کشف و در حل مشگلات فردی و اجتماعی خود مورد استفاده قرار دهیم. اینجانب با توجه به رشته شغلی خود در چندین دوره مسؤلیت تدریس بهداشت روانی را در دانشگاه های مختلف کشور  بر عهده داشتم و خوشبختانه توفیق یافتم که 40 اصل را با عنوان “اصول بهداشت روانی”تدوین نمایم(11). این اصول می توانند در هر دو هدف بهداشت روانی یعنی پیش گیری از از اختلالات روانی- اجتماعی و دست یابی به رشد مورد استفاده قرار گیرند. کارآیی این اصول در اهداف ذکر شده در چند پژوهش مقدماتی  تایید شده است و زمینه های فراوانی برای پژوهش های گسترده نیز  وجود دارد. هدف دوم بهداشت روانی(رشد) را ما می توانیم مترادف با سعادت (prosperity) معرفی کنیم. با این برداشت من اصول فوق را به عنوان قوانین دست یابی به سعادت و سبک و روش استاندارد هم معرفی می کنم. بدیهی است، روان شناسی اسلامی زیر بنای این اصول می باشد و در ارزیابی نتایج روان شناسی اسلامی باید به این پیشرفت نیز اشاره کرد. نکته بسیار مهم این است که مطالب ذکر شده جنبه صرفا تخصصی در رشته های روان شناسی و روان پزشکی ندارد و لازم است به عنوان”آموزش های الزامی” در تمام دانشگاه های جهان و به تعبیر امام خمینی(رض) در دانشگاه های سراسری صدا و سیما نیز تدریس شوند(19).

11- ایجاد زمینه مناسب برای گفتگوی ادیان.

در مروری که اینجانب در عهدین و انجیل برنابا داشتم، مشاهده نمودم که بسیاری از مطالبی را که ما به عنوان”اصول روان شناسی اسلامی” مطرح می کنیم، می توانیم از منابع مزبور هم بیرون زنیم. در نتیجه اینجانب در نوشتجات خود معمولا این مکتب را به عنوان “مکتب روان شناسی الهی- اسلامی” معرفی می کنم. همکاری علمای ادیان الهی با یکدیگر می تواند این پیشنهاد را جامه عمل بپوشد و در نتیجه زمینه طبیعی و مناسبی برای گفتگوی ادیان نیز فراهم می شود.

منابع

1- آذرنيا، نزهت و همكاران. شيمي عمومي. مدرسه عالي پارس، 1347. ص 2-1.

2- آراسته رضا:تجدید حیات جوانان در دوره برخورد تمدن ها. انتشارات سپاه بهداشت،1345ص82  

3- آمدي، عبدالواحد بن محمد تميمي: غرر الحكم و دررالكلم. انتشارات دانشگاه تهران، 1366

4- تقي اراني: پسيكولژي. ص 23-22. ( ناشر و سال انتشار ندارد) 

5- آي- اي اوپارين:‌حيات ، طبيعت و منشأ تكامل آن. انتشارات شركت سهامي كتاب هاي جيبي (ترجمه هاشم بني طرفي). ص 53-52.

6- جعفری محمد تقی:وجدان.مؤسسه مطبوعاتی اسلامی 1347

7- جعفری محمد تقی: عقل و عاقل و معقول. نهضت زنان مسلمان 

8- حرانی: تحف العقول. انتشارات اسلامیه،1400ه ق (ترجمه غفاری) ص222 

9- سيد ابوالقاسم حسيني:‌اصول بهداشت رواني، بررسي مقدماتي اصول بهداشت رواني، روان درماني و برنامه ريزي در مكتب اسلام. شركت به نشر 1380. 

10- سيد ابوالقاسم حسيني : اصول بهداشت رواني ج 1 ـ انتشارات دانشگاه علوم پزشكي مشهد ،1377 

13- سيد ابوالقاسم حسيني : بررسي مكتب روان شناسي اسلامي به عنوان مكتب  روان شناسي واقع بينانه ، معيار و هماهنگ كننده و لزوم آشنائي دانشجويان با آن. فصلنامه  اصول بهداشت رواني . سال دوم . شماره 6-5 ص 10-1

14- سيد ابوالقاسم حسيني. مكانيسم بروز اضطراب از ديدگاه روان شناسي اسلامي فصلنامه اصول بهداشت رواني سال دوم . شماره 8-7 ص 64-58

15- سيد ابوالقاسم حسيني : مكانيسم های تضعیف فطرت و نقش آن‌ها در بروز جرم و انحراف هاي اخلاقي. فصلنامه اصول بهداشت رواني سال سوم .
شماره 10-9 ص 26-1

16- حسینی سید ابوالقاسم:زیر بناهای نظری روان شناسی اسلامی؛ تاریخچه و راه دست یابی.فصلنامه اصول بهداشت روانی شماره18-17،

1382ص13-1

17- حسینی سید ابوالقاسم:مفهوم سعادت از دیدگاه روان شناسی اسلامی.نشریه حدیث زندگی. شماره 12، 1382ص99-94

18- – حسینی سید ابوالقاسم”بررسی نظریه اصالت حیات به عنوان زیربنای تمام علوم زیستی، رفتاری،انسانی و ادیان الهی. چکیده مقالات نخستین همایش بین المللی گفتگوی علم و دین،1385ص107

19- حسینی سید ابوالقاسم: لزوم تدوین اهداف آموزش های عمومی”. روزنامه جمهوری اسلامی،شماره7970:  30دی ماه 1385،ص8

20- حسینی سید ابوالقاسم:بررسی مقدماتی عرفان واقع گرایانه و پویای اسلامی به عنوان جزیی از نظام ایمانی.روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 8122 ،18مرداد1386.

21- حکمت نیا محمد باقر:افاضات در جلسات پزشکان. 1380-1370

22- حکیمی محمد رضا، حکیمی محمد، حکیمی علی:الحیات. دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1365 (ترجمه احمد آرام)ج1ص216-211

23- خميني روح الله(رض): طلب و اراده. مركز انتشارات علمي و فرهنگي (ترجمه سيداحمد فهري) 1363، ص 7-153.

24- خميني روح الله(رض): پيام به گورباچف رهبر شوروي سابق.

25- رازی نجم الدین: مرصاد العبادص30

26- پرويز شهبازي، ناصر ملك نيا: بيوشيمي عمومي. انتشارات دانشگاه تهران 1362، ص 284-282.

27- صدوق: علل الشرائع. انتشارات مصطفوی) ترجمه مسترحمی)1398ه.ق.ص20.

28- طريزي: مجمع البحرين. چاپ سنگي 1329 هـ.ش. ماده حكم ص 534.

طارمیان فرهاد،ماهجویی ماهیار و فتحی طاهر:مهارت های زندگی.

29- سید محمدحسين طباطبائي: تفسير الميزان . انتشارات محمدي (ترجمه ناصر مكارم). سال انتشار ندارد. ج 11 ص 316.

31-عاملی شیخ محمد بن   الحسن حر:وسائل الشیعة. انتشارات اسلامیه 1382ه.ق. (تصحیح عبدالرحیم ربانی شیرازی)ص164

32- فیض الاسلام:ترجمه و شرح نهج البلاغه. انتشارات سپهر1375ه.ق.

33- فیض کاشانی محسن:تفسیر صافی.نشر صفا،1363 (ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی)ج1 ص116

34- قمی عباس: سفینة البحار. انتشارات سنایی.
تاریخ انتشار ندارد.ج2ص603

35- کلینی رازی ابی جعفر محمد بن یعقوب ابن اسحاق:اصول کافی. انتشارات اسلامیه(ترجمه دکتر سید جواد مصطفوی ج2ص15

36- محمدی ری شهری:میزان الحکمه با ترجمه فارسی،سازمان چاپ و نشر دارالحدیث.چاپ ششم ،1385ج13 ص6391

37- مطهري مرتضی: اصالت روح-1360، ص 22-11

38- Dobzhansky: the Evolution. Philosophical Issues. 1977. Pp. 474-493.

پیمایش به بالا