بررسي ملكوت اعمال و تاثير آن در رفتار

بررسي « ملكوت اعمال » و تاثير آن در « رفتار » از ديدگاه روان شناسي اسلامي
دكتر سيد ابوالقاسم حسيني، استاد روان پزشكي، دانشگاه علوم پزشكي مشهد

مفهوم « ملكوت » با مفهوم « باطن » و « واقع » در متون اسلامي مورد تاكيد قرار گرفته است ومعيار در ارزيابي انسان جنبه هاي واقعي عملكرد اوست وظاهر « رفتار » معيار نيست . پيامبر اسلام (ص ) مي فرمايد : « البته خداوند به صورت ها و رفتار ما نمي نگرد و فقط قلب و نيت شما را مي نگرد. »

 ممكن است ظاهر عمل صالح باشد و به عنوان مثال فرد نماز بخواندو يا كار خير ديگري را انجام دهد ولي قصد ريا داشته باشد. در اين حال ظاهر عمل براي او نتيجه اي ندارد و معيار ارزيابي جنبه باطني ونيت او است . بر عكس ممكن است انسان در شرايطي قرار بگيرد وبر خلاف عقيده باطني خود كاري را انجام دهد.
باز در اينجا ظاهر عمل صدمه اي به ايمان او نمي رساند و معيار جنبه باطني است . در اين مورد عملكرد عمار ياسر در صدر اسلام نمونه خوبي است . او هنگامي كه توسط كفار دستگير شد مطلبي گفت كه موافقت او را باآنها تداعي مي كرد و در نتيجه آزاد شد. عمار از حرفي كه زده بود سخت ناراحت بود به رسول خدا(ص ) ماجرا را گزارش كرد. پيامبر(ص ) فرمود در آن هنگام كه اين حرف را زدي قلب توچگونه بود آيا به آن چه گفتي راضي بودي يا نه و عمار پاسخ داد خير . آيه 106 سوره نحل در اين هنگام نازل شد كه اين پيام را دارد : « هر كس كه بعد از ايمانش به خداوند كفر ورزد (بازخواست شود) مگر كسي كه به اكراه كافر شود و قلب او به ايمان مطمئن باشد. ولي كساني كه دل بر كفر نهاده باشند خشم خداوند بر آنان است و عذابي سهمگين دارند » . پس از دريافت اين پيام رسول اكرم (ص ) به عمار فرمود : « اگر بار ديگر هم در چنين وضعي قرار گرفتي همين عمل راانجام بده » .
لازمست ابتدا مفهوم « ملكوت » در لغت و فرهنگ اسلامي تعريف شود. منظور از ملكوت در روان شناسي اسلامي « باطن و واقع اشيا » است درلغت نامه دهخدا مفاهيمي كه معادل ملكوت به كار رفته و به منظور مانزديك مي باشند به صورت زير هستند :
ملكوت عبارت از « باطن جهان » است و « ملك » عبارت از ظاهر آن و به حقيقت ملكوت هر چيز « جان » آن است كه آن چيز به او قائم است . در فرهنگ علوم عقلي ملكوت به معناي « عالم مجردات » به طور مطلق به كار رفته است .
امام صادق (ع ) مي فرمايد : هركس براي خدا علم بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران بياموزد در ملكوت آسمان عظيم خوانده مي شود و گويند براي خدا آموخت براي خدا عمل كرد و براي خدا تعليم داد. به نظر مي رسد ملكوت آسمان ها در اين بيان « باطن جهان » باشد.
ابي بصير از امام باقر يا امام صادق (ع ) در مورد روح مي پرسد. امام مي فرمايد : « عاملي است كه در تمام جنبندگان و انسان وجود دارد » . ابي بصير سوال خود را تكرار مي كند و ماهيت « روان » را جويا مي شود. امام جواب مي دهند : « از ملكوت قدرت است » . با مرور اين پاسخ مفهوم ملكوت نيز براي ما روشن مي شود. يعني ملكوت جان قدرت است و انسان به ملكوت خود قائم است و ملكوت او همان « روان » اوست .
بنا به تعبير اساتيد هر چيزي هم « ملك » دارد و هم « ملكوت » و اين واقعيت در مورد تمام رفتارهاي ما مانند نماز روزه زكات و رفتارهاي عادي ما صادق است . اين واقعيت در زندگي روزمره ما خود را نشان نمي دهد ولي نمود آن در فعل وانفعال هاي انسان قابل مطالعه است . بنا به فرمايش قرآن مجيد يكي از نمودهاي آن به صورت « تجسم رفتار » مي باشد كه در طيف وسيعي از آموزش هاي اسلامي مطرح شده است .
اين پديده يك بار در زمان موسي (ع ) در زندگي روزمره تحقق يافته و در روياي پيامبر اسلام (ص )نيز در مورد گروهي از افرادي كه به ظاهر مسلمان بوده اند بروز نموده است . بنابر متون اسلامي بروز شاخص اين پديده در دنياي ديگر خواهد بود. به منظور فهم معني « تجسم » يا « تجسد اعمال » لازمست مروري اجمالي به ساختار شخصيت از ديدگاه روان شناسي اسلامي داشته باشيم .
حضرت علي (ع ) مي فرمايد : خداوند فرشتگان را « عقل محض » خلق كرد. حيوانات را « شهوت محض » آفريد و در انسان هر دو نيرو را قرار داد. اگر كسي عقل خود را بر شهوت حاكم كند از فرشته برتر و چنانچه شهوت خود را بر عقل حاكم كند از حيوان پست تر است .
انساني كه عقل خود را بر شهوت حاكم نموده است مي توان انسان « برخوردار از خود كنترلي » ناميد و انساني كه شهوت او بر عقلش حاكميت دارد انسان « فاقد خود كنترلي » نام گذاري كرد. هدف زندگي و مسير حركت در اين دو انسان كاملا متفاوت است . هدف زندگي در يك انسان برخوردار از « خود كنترلي » دستيابي به رشد و قرب الهي تا بي نهايت و مسير حركت او ازمسير « انجام تكليف » در پيشگاه خداوند مي گذرد.
هدف انسان فاقد خود كنترلي كه شهوت يا هواي نفس بر عقل حاكميت دارد دست يابي به لذت تا بي نهايت است ومسيرحركتش از طريق « هواي نفس » مي گذرد. يعني فقط خواست خويش را در تمام سيستم هاي اساسي زندگي حاكميت مي دهد. بنا به تعبير حضرت علي (ع ) اين نوع ساختار شخصيت همان « شخصيت وارونه » يا قلب معكوس و قلب منكوس است .
حاكميت مداوم عقل فطري ( فطرت = وجدان ) بر شهوت و در نتيجه حركت مستقيم به سوي كمال عملا نزد معدودي از افراد بشر جلب توجه مي نمايد كه در روان شناسي اسلامي به « معصوم » ناميده مي شوند. بعضي انسانها تحت تاثير خانواده ومحيط و عدم تحري حقيقت از ابتداي سنين « تكليف » به سمت سقوط سير مي كنند. اكثر مردم همواره ميان رشد و سقوط در حال نوسانند كه خود معلول فعل وانفعالات بين شهوت وفطرت است . در نهايت كار ممكن است فطرت غلبه نمايد. در نتيجه فرد در پايان زندگي به سمت رشد سير نمايد (سير نوساني خوش عاقبت ) و يا شهوت حاكميت يابد وفرد در پايان زندگي به سمت سقوط سير نمايد (سير نوساني بد عاقبت ). تغيير مسير از اوج كمال به سمت سقوط و از سقوط به سمت كمال نيز كاملا امكان پذير است .
بايد توجه داشت كه وقتي انسان در حال رشد است ملكوت و باطن او « انساني » است و در مسير سقوط ملكوت او « حيواني » است . نوسان هاي خفيف و زود گذر تغيير اساسي و چندان شديدي در او به وجود نمي آورند ولي در حالي كه فرد به طور ثابت زير حاكميت هواي نفس قرار گيرد ملكوت او حيواني خواهد بود كه بر حسب نوع عملكرد نوع حيوان نيز متفاوت خواهد بود.
روش بررسي
در كشف نظرهاي اسلامي علوم بايد از چهار منبع اساسي زير استفاده نمود :
1 ـ كتاب الهي
2 ـ سنت شامل آموزش هاي پيامبر اكرم (ص ) و امامان معصوم (ع )
3 ـ فطرت
4 ـ علوم حاكم بر جهان
بر اساس رهنمود فوق كه كاملا عقلاني است ما در اين پژوهش از اين منابع استفاده مي كنيم . در مورد استفاده از قرآن مجيدو سايرمتون اسلامي علاوه بر استفاده از كتاب هاي مدوني كه توسط دانشمندان اسلام در اين زمينه تدوين شده اند از روش حل مسئله براي اطمينان از يافته هاي خودبا استادان حوزه و دانشگاه نيز در ضمن نشست هاي اختصاصي در اين مورد تبادل نظر كرده ايم .
زير بناهاي پژوهش
1 ـ تعريف نظريه علمي براين اساس كه آنچه حسي است « علمي » محسوب ميشود و برداشت هاي عقلاني همگي « غيرعلمي » است تعريف صحيحي نيست و بايد اصلاح شود. زيرا محدود كردن واقعيات جهان به انچه حسي است خرد ورزي و تعقل و استدلال هاي منطقي را از محدوده علم خارج مي كند. چراكه علم هم شامل جنبه هاي حسي وهم جنبه هاي عقلاني است .
2 ـ بين روان شناسي ومكتب اسلام (مكتب توحيد شامل همه اديان توحيدي ) ارتباط وجود دارد كه نتايج به دست آمده مي تواند به نام مكتب روان شناسي اسلامي (الهي ) نام گذاري شود. اين مكتب زمينه خوبي براي كارهاي مشترك علمي و گفتگو بين تمام اديان الهي است .
3 ـ مكتب اسلام علاوه بر اين كه يك دين است مي تواند به عنوان يك « مكتب روان شناسي » با رويكرد خاص مطرح شود .
4 ـ رويكرد مكتب روان شناسي اسلامي « واقع گرائي » است . بنا براين مي توان « مكتب روان شناسي واقع گرايانه » را به عنوان مترداف « مكتب روان شناسي اسلامي » به كاربرد.
5 ـ مكتب روان شناسي اسلامي يك « مكتب علمي » است . مفهوم « علمي » از ديدگاه اسلامي به معناي واقع گرايي مطرح مي شود وشامل جنبه هاي حسي وعقلاني است .
6 ـ مكتب روان شناسي اسلامي (الهي ) مي تواند و بايد به عنوان « مكتب معيار » در روان شناسي وعامل ايجاد هماهنگي بين تمام مكاتب روان شناسي مطرح مورداستفاده قرار گيرد.
7 ـ تمام آموزش هاي اسلامي براي شكوفايي فطرت و كنترل شهوت مي باشند . دفاع از زير بناهاي فوق توسط نويسنده در يك مقاله اختصاصي تحت عنوان « زير بناهاي نظري روان شناسي اسلامي . فصلنامه اصول بهداشت رواني . شماره 18 ـ1381 17 » ارائه شده است .
پيش فرض هاي پژوهش
1 ـ بين مفهوم رفتار انسان و « ملكوت » ارتباط وجود دارد .
2 ـ تنها نظريه « اصالت روان » و « كل نگري » در اين مقوله است كه برتاثير يك عامل غير شيميايي در ساختار وجودي انسان تاكيد مي كند و مي تواند ارتباط رفتار انسان وملكوت راتوجيه كند.
3 ـ فراگيري و پذيرش ارتباط « رفتار » و « ملكوت » موجب « اصلاح شناخت » اصلاح عواطف اصلاح سبك وروش زندگي و اصلاح رفتار مي گردد كه زمينه پذيرش « مفهوم سعادت » از ديدگاه روان شناسي اسلامي را فراهم مي آورد. اين امر موجب افزايش « خود كنترلي » و « واقع گرايي » بيشتر مي گردد.
دفاع از پيش فرض ها
1 ـ بين رفتار وملكوت ارتباط وجود دارد . در قرآن مجيد (ال عمران : 30 ) آمده است : « روزي كه هر كس كارهاي بد و خوب خود را حاضر شده ببيند » . علامه طباطبايي اين آيه را تاييدي بر « تجسم اعمال » مي داند.
آيه ديگري كه مي توان در تاييد مفهوم « ملكوت » مطرح كرد آيه 110 سوره بقره مي باشد كه در آيه 20 سوره مزمل نيز تكرار شده است : « هر خيري پيشاپيش براي (ذخيره آخرت ) خويش بفرستيد آن را نزد خدا خواهيد يافت » . در تفسير اين آيه محقق فقيد سيد عبدالاعلي موسوي سبزواري مي گويد : « در سياق اين آيه به ظهور نفس عمل در آخرت تصريح شده است »
در آيات 8 ـ6 سوره زلزله نيز چنين مي بينيم : « در چنين روزي انسان هاگروه گروه باز گردند تا كارهايشان را به آن بنمايانند . پس هر كس هم سنگ ذره اي عمل خير انجام داده باشد ان را مي بيند. و هر كس هم سنگ ذره اي عمل ناشايست انجام داده باشد آن را مي بيند » .
علامه طبا طبايي در تفسير اين آيات مي گويد : « در آن روز اهل سعادت و رستگاري از اهل شقاوت و هلاكت متمايز مي شوند تا اعمال خود را ببينند و جزاي اعمالشان را نشان دهند. آن هم نه از دور بلكه داخل در جزاي خود كنند و يا به اين كه خود اعمال را به صورت تجسم اعمال به ايشان نشان دهند. »
همچنين در قرآن مجيد سوره اسرا آيه 60 چنين آمده است : « و رويايي را كه به تو نمايانديم وشجره نفرين شده در قرآن را جز براي آزمون مردم قرار نداديم و ايشان را بيم مي دهيم ولي جز طغيان شديد آنان نمي افزايد. »
علامه طباطبائي در شان نزول اين آيه مي گويد : رسول خدا(ص ) فرمود : در خواب ديدم كه بني اميه درهمه شهرها بر فراز منبرها برآمده اند و اين كه به زودي بر شما سلطنت مي كنند و شما ايشان را بدترين ارباب خواهيد يافت . از آن به بعد رسول خدا(ص ) در اندوه عميقي فرو رفت و خداي تعالي اين آيه را فرستاد.
امام عسكري (ع ) به نقل از حضرت علي (ع ) بيان مي كند خداوند به بندگان خود امر كرده تا از مسير آنها كه مورد غضب خداوند قرار گرفته اند كه همان قوم يهود هستند به خداوند پناه ببرند كه خداوند در مورد آنها فرموده است : « بگو از كساني كه نزد خداوند از اين هم بد سرانجام ترند آگاهتان كنم (اينان ) كساني هستند كه خداوند آن ها را لعنت كرده و بر آنان خشم گرفته و طاغوت را پرستيده اند و(خداوند) آنان را بوزينه وخوك گردانيده است . اينها بد مقام تر و از راه راست (از همه ) گم گشته ترند » . (مائده : 60 )
بايد توجه داشت « مفهوم ملكوت » فقط شامل رفتارهاي نادرست نيست بلكه تمام رفتارهاي انسان را شامل مي گردد در آموزش هاي اسلامي اعتقاد بر اين است كه حقيقت يا واقعيت هر عمل با عنوان ملكوت در روز قيامت مجسم مي شود.
به نظر مي رسد كه « رفتار » و « ملكوت » دو مفهوم مكمل يكديگرند. مفهوم « رفتار » شكل ظاهري و قابل مشاهده كارهاي انسان را نمودار مي كند و مفهوم « ملكوت » محتواي واقعي و معنوي آن را نشان مي دهد. مكتب اسلام به ابدي بودن انسان تاكيد مي كند و مفهوم ملكوت بعد مثبت و منفي محتواي زيستي او را تا ابد مشخص مي كند. با تدوين اين جنبه هاو آموزش آن در بعد وسيع در جوامع بشري موجب مي گردد تا انسان ها به حالت بيداري (يقظه ) برسند و از طريق كنترل شناخت عواطف و رفتار خويش زمينه دستيابي به سعادت ابدي را براي خويش فراهم آورند و از شقاوت ابدي در امان بمانند.
« تجسم وتجسد » اعمال د ر حوزه هاي تفسير قرآن فلسفه كلام اخلاق عرفان و حكمت متعاليه به نوعي مطرح است . براي يك فرد مسلمان معيار پذيرش آن ديدگاه قرآن و معصومان (ع ) مي باشد و نظرهاي مطرح شده در حيطه هاي فوق هنگامي صحيح هستند كه با دو معيار فوق همخواني داشته باشند. نكته بسيار مهم اينست كه قرآن و آموزش هاي معصومان (ع ) بايد به عنوان « معيار پذيرش » و محور اصلي بحث مورد استفاده قرار گيرند.
مكتب اسلام براي زمينه سازي پذيرش مباني خود سعي مي كند تا اين مباني را به صورت قابل حس ارائه دهد.به نظر مي رسد تاكيد بر ملكوت در قرآن مجيد وساير آموزش هاي اسلامي در راستاي همين سياست مي باشد.
2 ـ تنها نظريه هاي « اصالت روان » و كل گرايي مي توانند ارتباط بين رفتار وملكوت را توجيه كنند .
نظريه هاي مطرح شده در مورد حيات را مي توان در سه نظريه خلاصه نمود :
1 لف ـ نظريه مكانيستي حيات
ب ـ نظريه اصالت حيات
ج ـ نظريه كل گرايي
در تعريف نظريه « مكانيستي حيات » چنين آمده است :
نظريه اي فلسفي مبني بر اينكه تمام رويدادها و پديده ها بدون ارتباط با ميزان پيچيدگي آنها به طور نهايي در چار چوب مكانيكي قابل فهم هستند. اين ديدگاه به طور جدي جبر گرايانه ودر تضاد با گروهي از ديدگاه هاي ديگر نظير دوگانه گرايي آرمان گرايي وحياتي نگري است .
در تعريف نظريه « اصالت حيات » يا حياتي نگري چنين آمده است : « ديدگاهي فلسفي مبني بر اين كه نيروي حياتي كه با اصول مكانيكي شيميايي يا فيزيكي قابل توضيح نيست مسئول زندگي است » .
در دائره المعارف « اصالت روان » مترادف با « ايده آليسم » معرفي شده است . در نظريه ايده آليسم اين ديد وجود دارد كه فرآيندهاي انتزاعي وغير مادي (ايده ها) بر ماده مقدمند.
نظريه « كل گرايي » يك بر چسب كلي براي هر روش فلسفي است كه بر ارگانيسم زنده تمركز مي كند. مفهوم كلي ديدگاه كل گرايي اينست كه يك پديده مركب را نمي توان با تحليل اجزاي تشكيل دهنده آن فهميد.
نكته بسيار مهم اينست كه پذيرش ارتباط بين رفتار و ملكوت جز با پذيرش « روان » (عامل حيات ) به عنوان يك واقعيت غير مادي امكان پذير نيست . نظريه « مكانيستي حيات » به هيچوجه توانايي توجيه و فهم آن را ندارد. زيرا طبق نظريه مكانيستي حيات انسان جز مجموعه اي از ملكول هاكه با شالوده اختصاصي كنار هم قرار گرفته اند چيزي نيست . حال پس از بر هم خوردن اين شالوده امكاني براي توجيه و فهم ابديت و ملكوت باقي نمي ماند. وجود تناقض در نظريه مكانيستي حيات قابل اثبات است . در نتيجه زمينه مناسبي براي حاكميت دو نظريه « اصالت روان » و « كل گرايي » كه هر دو به وجود يك عامل غير شيميايي موثر در حيات انسان اعتقاد دارند فراهم مي آيد.
3 ـ فراگيري وپذيرش ارتباط بين « رفتار » و « ملكوت » موجب اصلاح شناخت مي گردد . پذيرش يا عدم پذيرش مفهوم ملكوت موجب ايجاد دو شناخت متضاد در انسا نها مي شود. اعتقاد به معاد و ابديت يكي از اصول دين اسلام و يك اصل مشترك بين تمام اديان الهي است . اعتقاد واقعي به معاد يك ديد بسيار وسيع به انسان مي دهد كه با افزايش ظرفيت رواني (شرح صدر) همراه است .
ما ملكوت و واقعيت خود و انسانهاي ديگر را در اين دنيا مشاهده نمي كنيم ولي معصومان (ع ) ملكوت انسانها را در همين دنيا نيز مشاهده مي كنند ودر موارد لازم به افراد تحت هدايت خود نيز نشان مي دهند.
به عنوان مثال دو مورد در متون اسلامي ذكر شده اند. در يك مورد امام سجاد(ع ) ملكوت حاجيان را به يكي از دوستان خود به نام « زهري » نشان مي دهد كه ملكوت بعضي از آنها به صورت ميمون وگرگ وبعضي به صورت انسان بوده اند. در اين آموزش تنظيم شناخت عواطف و رفتار مطابق با دين خالص الهي را به عنوان « معيار انسانيت » ذكر مي كند و خروج از جبنه هاي فوق را « عامل تغيير ملكوت » بيان مي كند. در آموزش ديگر امام باقر(ع ) باز هم در مراسم حج ملكوت حاجيان را به « ابوبصير » نشان مي دهند.
با مرور اين آموزشها واقعا شناخت انسان عمق بيشتري مي كند .طبعا سعي مي كند تا طبق ضوابط دين خالص الهي عمل كند.
اعتقاد به « ملكوت » هم به عنوان يك عامل بشارت دهنده موجب تحريك وايجاد انگيزه براي انجام كارهاي نيك و هم به عنوان يك « عامل بازدارنده » براي خود داري از رفتارهاي غير قابل قبول مي تواند و بايد مورد استفاده قرار گيرد.
با اصلاح شناخت وعواطف در اثر تاكيد بر ملكوت اعمال بخش مهمي از رفتار فرد اصلاح مي شود. در بعضي آموزشها ضمن آنكه جنبه هاي شناختي وعاطفي دارند مخصوصا برمكانيسم ايجاد رفتار ساقط كننده تاكيد شده است . علي (ع ) حسد را ناشي از كوري دل وانكار بخشش خداوند مي داند واين دو عامل را به عنوان « بالهاي كفر » نام مي برد و اضافه مي كند كه انسان به وسيله حسد به حسرت ابد مي رسد وبه هلاكتي وارد مي شود كه هرگز ازآن نجات نخواهد يافت . امام (ع ) با تاكيد بر عوارض ناشي ازحسد كه مشكلات ابدي براي انسان به وجود مي آورد سعي مي كند انسان را نسبت به خود داري از آن وادار كند.
به نظر مي رسد اعتقاد به ملكوت و تجسم اعمال كه براي انسان نتايج ابدي دارد مي تواند به عنوان يك محرك قوي وارد عمل شود و رفتار انسان را اصلاح نمايد. با اصلاح شناخت عواطف ورفتار در اثر تاكيد بر مفهوم ملكوت سبك وروش زندگي انسان اصلاح مي شود و انسان به صورت داوطلبانه و با آرامش كامل ساختار زندگي خود را طوري تنظيم مي كند تا از هر انحرافي دور باشد و حداكثر رشد را براي خود و ديگران به ارمغان آورد.
آموزش هاي اسلامي با ارائه ملكوت رفتارهاي انحرافي و ساقط كننده سعي مي كنند زمينه و روش زندگي همراه با خود كنترلي را فراهم آورند.
در آيه 18 سوره نبا چنين مي بينيم : « روزي كه در صور دميده شود و فوج فوج بيايند » . پيامبر اسلام (ص ) در تفسير اين آيه مي فرمايند : 10 گروه از امت من به صورتي محشور مي شوند كه خداوند متعال آنان را از مسلمانان متمايز قرار داده و صورت هاي آن مبدل شده اند : بعضي به صورت ميمون و خوك بعضي به شكل واژگون بعضي كور كرو لال يا فاقد حس تعقل هستند يادرحالات نامناسب ديگر قرار دارند.
رسول خدا(ص ) در اين مورد مي فرمايند اينهاافراد سخن چين اهل به دست آورد مال از راه حرام خورندگان ربا يا علما وقضاتي هستند در حكم دادن خود ظلم را روا مي دارند.
متون اسلامي در اين مورد بسيار گسترده اند و در يك بررسي اختصاصي مي توان آنها را در يك كتاب مفصل تدوين نمود. رسول خدا(ص ) بعضي از مشاهدات خود رادر شب معراج در همين زمينه بيان فرموده اند. از جمله انكه فرشتگان در حال ساختن بنايي بوده اند كه يك خشت آن از طلا و يك خشت از نقره بوده است . در بعضي اوقات كار خود را متوقف مي كرده اند. وقتي پيامبر(ص ) علت توقف كار را جويا مي شوند به ايشان گفته مي شود ما منتظر مصالح ساختماني هستيم كه همان ذكر تسبيحات اربعه مي باشد.
چنانچه مشاهده مي شود طيف عمل اين پديده بسيار وسيع است وممكن است شامل عملكرد مثبت منفي هر كدام از ما بشود. واقعا بايد لحظه به لحظه دعاي پيامبر اسلام (ص ) را عاجزانه خواند : « خدايا يك چشم به هم زدن مرابه حال خود وامگذار » . در ضمن لازم است با مراقبه دائمي خود كنترلي را در تمامي مراحت زندگي ادامه داد. تاكيد بر جنبه هاي فوق لزوم تطبيق رفتار ارادي با آموزش هاي توحيدي و تطبيق روش زندگي با « روش استاندارد توحيدي » را الزامي مي سازد و مي تواند و بايد به عنوان يك عامل محرك قوي در تنظيم برنامه زندگي مورداستفاده قرار بگيرد.
باتوجه به اينكه طبق پژوهش هاي انجام شده سبك وروش زندگي عامل بروز 70 درصد اختلال هاي بدني ورواني مي باشد كمك به كاهش اين رقم با هر وسيله ممكن عملا نوعي اقدام در مسير پيشگيري اوليه از بروز اختلالات جسمي و ورواني است .
مفهوم « سعادت » نيز با مفهوم ملكوت ارتباط تنگاتنگ دارد. علي (ع ) مي فرمايد حقيقت سعادت آنست كه كار انسان درنهايت كار (تا ابد) به سعادت پايان پذيرد وحقيقت شقاوت آنست كه پايان كار انسان (تا ابد) با شقاوت پايان پذيرد. پيامبر اسلام (ص ) نيز مي فرمايد : « شما براي باقي بودن خلق شديد نه براي فاني شدن » .
بافراگيري و پذيرش آموزشهاي مربوط به « ملكوت » زمينه لازم براي فهم و پذيرش آموزشهاي مربوط به سعادت ابدي فراهم مي آيد.
حضرت علي (ع ) مي فرمايد : مقدار جزئي از هواي نفس عقل انسان را فاسد مي كند. اين هشدار درتنظيم نتايج ابدي رفتار بسيار راه گشا است و چنانچه واقعا مورد توجه فرد قرار گيرد انسان در تنظيم رفتار خود نهايت دقت راخواهد كرد زيرا چنانچه ساختار عقلاني انسان فاسد شود تمام عواطف و رفتار او مختل ميشود . مفهوم « حبط » به معناي فاسد شدن و هدر رفتن عمل 17 بار در قرآن مجيد مورد تاكيد قرا رگرفته است . امكان دارد كه در روند فعل وانفعالات زندگي فرد جنبه هاي مثبت زياد باشند ولي چنان چه با انگيزه ناشي از هواي نفس انجام شده باشند موجب مي گردد تا تمام آن ها سوخته وحبط شوند. مكانيسم سوختن وحبط اعمال دقيقا ناشي از حاكميت هواي نفس است .
پيام كلي تاكيد بر « مفهوم ملكوت » تاكيد بر واقع گرائي است كه معيار دستيابي به حكمت مي باشد واصولا ملكوت به مفهوم واقع اشيا مي باشد. امام جواد (ع ) مي فرمايد : « محكم دو چيز نيست بلكه تنها يك چيز است . پس هر كس حكم بي اختلاف كند حكمش حكم خداي عزوجل است . و هركس حكمي كند كه در آن اختلافي باشد به حكم طاغوت (باطل ) حكم كرده است » .
بر اساس اين روش آموزشي شناخت عواطف و رفتار فرد همگي بايد بر اساس « واقع گرايي وحكمت » باشد. در اين صورت به تعبير امام صادق (ع ) نتيجه همه كارهاي او نيك وقابل قبول مي باشد. در صورت مغايرت شناخت عواطف و رفتار فرد با واقع گرايي در مسير طاغوت گام برمي دارد. دستيابي به اين نتيجه نياز به علم وآگاهي دارد و در حقيقت كليد دستيابي به رشد وسعادت از ديدگاه مكتب روان شناسي اسلامي اصلاح شناخت و دستيابي به « واقع گرايي » است . زيرا اساس تمام انحرافات فكري عاطفي ورفتاري جوامع بشري ناشي از فقدان واقع گرايي است . به همين علت پيامبر اسلام (ص ) ضمن مواجهه با نيروهايي كه ايشان را مورد آزار قرار مي دادند مي گفت : « خدايا از آنها درگذر زيرا نمي دانند » . يعني اگر آنها با واقعيت اعمال خويش وامكان مسخ شدن آشنائي داشتند چه بسا خود را اصلاح مي كردند.
بحث و نتيجه گيري
اعتقاد به تجسم « رفتار وملكوت » تغيير بسيار وسيعي را روي تمام جنبه هاي مربوط به انسان ايجاد مي كند كه اين تغييرات ابدي هستند. در اين مقاله ما فقط به تعدادي از اين تغييرات اشاره كرديم . همكاري روان شاسان باليني و اساتيد حوزه و دست اندركاران روان شناسي اسلامي مي تواند براي هر كدام از ابعاد ذكر شده پرسش نامه و ابزارهاي تحقيقي اختصاصي تدوين نمايند ونتايج حاصله را به صورت پژوهش هايي كمي و كيفي مورد بررسي قرار دهند.
اميدواريم زمينه مساعد براي آموزش اين واقعيت ها در جامعه فراهم آيد تا از نتايج آن چامعه اسلامي ما وحتي تمام جوامع بشري بهره مند گردند. وظيفه ما اينست كه با تاكيد بر اين اصول زمينه را براي آموزش و پژوهش گسترده تر فراهم آوريم .
تاكيد بر جنبه هاي مختلف « مفهوم ملكوت » لزوم تطبيق رفتار ارادي با آموزش هاي توحيدي و تطبيق روش زندگي با « روش استاندارد توحيدي » را الزامي مي سازد
اعتقاد به « ملكوت » هم به عنوان يك « عامل بشارت دهنده » موجب تحريك و ايجاد انگيزه براي انجام كارهاي نيك و هم به عنوان يك « عامل بازدارنده » براي خود داري از رفتارهاي غير قابل قبول مي تواند و بايد مورد استفاده قرارگيرد.
پيام كلي تاكيد بر « مفهوم ملكوت » تاكيد بر واقع گرائي است كه معيار دستيابي به حكمت محسوب مي شود. ريشه تمام انحرافات فكري عاطفي ورفتاري جوامع بشري ناشي از فقدان « واقع گرايي » است.


دكتر سيد ابوالقاسم حسيني، استاد روان پزشكي، دانشگاه علوم پزشكي مشهد

مبنع: روزنامه جمهوری اسلامی، 9 اردیبهشت 1387

 

پیمایش به بالا