بحث دوازدهم – اسامی روزقیامت

بحث دوازدهم
اسامی روزقیامت

یوم التغابن
16/1/1402
يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «9» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ خالِدِينَ فِيها وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «10»:
(ياد كن) روزى كه خداوند شما را براى (حضور در) روز اجتماع گرد مى‏آورد آن، روزِ حسرت و پشيمانى است و هر كس به خداوند ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد، بدى‏هايش را مى‏پوشاند و او را به بهشت‏هايى كه از زير (درختان) آنها نهرها جارى است وارد مى‏كند. در آنجا براى هميشه جاودانه هستند؛ اين است رستگارى بزرگ. و كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما را تكذيب كردند، همان‏ها اهل دوزخند در حالى كه هميشه در آن جا هستند و اين سرانجام بدى است. (تغابن:10-9)
در صحيح بخارى از ابو هريره از رسول خدا (ص) روايت آورده كه فرمود: هيچ بنده‏اى داخل بهشت نمى‏شود مگر آنكه منزلى را كه در دوزخ دارد مى‏بيند. منزلى را كه اگر نافرمانى كرده بود به آنجا مى‏رفت، و براى اين مى‏بيند تا شكرش بيشتر شود، و هيچ بنده‏اى داخل آتش نمى‏شود، مگر آن كه آن منزلى كه در بهشت دارد، و اگر خوبى مى‏كرد به آنجا منتقل مى‏شد، مى‏بيند تا حسرتش بيشتر شود .
” آن روز، روز تغابن است” (ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ‏).
روزى است كه” غابن” (برنده) و” مغبون” (بازنده) شناخته مى‏شوند، روزى كه روشن مى‏شود چه كسانى در تجارت خود در عالم دنيا گرفتار غبن و زيان و خسران شده‏اند؟
روزى است كه جهنميان جايگاه خالى خود را در بهشت مى‏بينند، و تاسف مى‏خورند، و بهشتيان جاى خالى خود را در دوزخ مى‏بينند و خوشحال مى‏شوند، زيرا در حديث آمده است كه هر انسانى جايگاهى در بهشت، و جايگاهى در دوزخ دارد، هر گاه به بهشت برود جايگاه دوزخيش به دوزخيان واگذار مى‏شود، و هر گاه به جهنم برود جايگاه بهشتيش به بهشتيان” و تعبير به” ارث” در آيات قرآن در اين مورد احتمالا ناظر به همين مطلب است.
به اين ترتيب يكى ديگر از نامهاى قيامت” يَوْمُ التَّغابُنِ‏” روز ظهورغبن‏هاست‏ سپس به بيان حال مؤمنان در آن روز پرداخته مى‏افزايد.
يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ …” كلمه” يوم” ظرف است براى جمله قبلى كه مى‏فرمود:” به طور قطع مبعوث مى‏شويد …” و منظور از” يوم جمع” روز قيامت است كه مردم همگى جمع مى‏شوند، تا خداى تعالى بينشان فصل قضا كند، هم چنان كه فرمود:” وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً” . (ترجمه تفسير الميزان ج‏19 504)
و مساله جمع شدن براى روز قيامت در قرآن كريم مكرر آمده، و امثال آيه زير آن را تفسير مى‏كند و مى‏فرمايد:” إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ” و نيز مى‏فرمايد:” فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ‏” و مى‏فرمايد:” إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ” ، كه همه اين آيات اشاره دارند به اينكه جمع شدن مردم در قيامت به منظور فصل القضاء و داورى است.
در باره توصيف روز قيامت چنین می فرمايد:” اين بعث و نشور و حساب و جزا در روزى خواهد بود كه شما را در آن روز اجتماع، گردآورى مى‏كند” (يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ‏) .
آرى يكى از نامهاى قيامت” الِيَوْمِ الْجَمْعِ‏” است كه در آيات قرآن با تعبيرهاى مختلف كرارا به آن اشاره شده است، از جمله در آيه 49 و 50 سوره واقعه مى‏خوانيم: قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ لَمَجْمُوعُونَ إِلى‏ مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ‏:
” بگو تمام اولين و آخرين در ميعاد روز معينى جمع مى‏شوند” و از آن به خوبى استفاده مى‏شود كه رستاخيز همه انسانها در يك روز است.
تفسير نمونه ج‏24 191
تفسير: روز تغابن و آشكار شدن غبن‏ها
در اين آيات، خداوند مساله معاد و رستاخيز را كه تكميلى است بر بحث هدف از آفرينش انسان، مطرح مى‏كند.
نخست از ادعاى بى‏دليل، منكران رستاخيز، شروع كرده، مى‏فرمايد:
” كافران پنداشتند كه هرگز مبعوث نخواهند شد” (زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا).
” زعم” از ماده” زعم” (بر وزن طعم) به معنى سخنى است كه احتمال يا يقين دروغ در آن است، و گاه به پندار باطل نيز اطلاق مى‏شود، و در آيه‏ مورد بحث منظور همان معنى اول است.
از بعضى از كلمات لغويين نيز استفاده مى‏شود كه اين ماده به معنى اخبار به طور مطلق نيز آمده است‏ هر چند از موارد استعمال اين لغت و كلمات مفسران، استفاده مى‏شود كه اين واژه با مفهوم دروغ آميخته است، و لذا گفته‏اند” هر چيز كنيه‏اى دارد و” زعم” كنيه دروغ است”.
به هر حال قرآن در تعقيب اين سخن، به پيامبر اسلام ص دستور مى‏دهد:
” بگو: آرى به پروردگارم سوگند همه شما برانگيخته خواهيد شد، سپس آنچه را عمل كرديد به شما خبر مى‏دهند، و اين براى خداوند آسان است” (قُلْ بَلى‏ وَ رَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ).
در حقيقت، نخست با لحن قاطع، ادعاى بى‏دليل منكران قيامت را نفى مى‏كند، لحنى مؤكد و آميخته با قسم، كه حكايت از اعتقاد راسخ گوينده يعنى پيامبر دارد، سپس با جمله و ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ بر آن استدلال مى‏كند، زيرا مى‏دانيم مهمترين شبهه منكران معاد، اين بود كه چگونه استخوانهاى پوسيده و خاك شده به حيات مجدد بازمى‏گردد، آيه فوق مى‏گويد: وقتى كه كار دست خداوند قادر متعال است مشكلى در ميان نخواهد بود، چرا كه در آغاز آنها را از عدم به وجود آورد و احياى مردگان نسبت به آن ساده‏تر است. بلكه به عقيده بعضى همان سوگند” وَ رَبِّي‏” خود اشاره لطيفى به دليل معاد است، زيرا” ربوبيت” خداوند، ايجاب مى‏كند كه اين حركت تكاملى انسان را در محدوده زندگى بى‏ارزش دنيا، عقيم نگذارد، به تعبير ديگر تا مساله معاد را نپذيريم ربوبيت خداوند در مورد انسان و تربيت و تكامل او، مفهوم نخواهد داشت.
*** در آيه بعد چنين نتيجه‏گيرى مى‏كند:” اكنون كه قطعا معادى در كار است، همه شما به خدا و رسول او و نورى كه نازل كرده‏ايم ايمان بياوريد” (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا).
و بدانيد” خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است” (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ).
تفسير نور ج‏10 76
زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلى‏ وَ رَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ «7»
كسانى‏كه كفر ورزيدند، گمان كردند كه هرگز مبعوث نخواهند شد. بگو: آرى، به پروردگارم سوگند كه همه شما مبعوث خواهيد شد، سپس به آنچه عمل كرده‏ايد، قطعاً خبر داده خواهيد شد و اين بر خداوند آسان است.
تفسير نور، ج‏10، ص: 77
نكته‏ها:
«زَعَمَ» به ظنّ و گمانى گفته مى‏شود كه بى‏پايه و بدون دليل باشد و هر كجا در قرآن آمده، با نوعى انتقاد همراه است. امام صادق عليه السلام فرمود: كلمه‏ «زَعَمَ» در تمام قرآن به معناى دروغ است. «اما علمت ان كل زعم فى القرآن كذب»
در آيه دوم اين سوره، گروهى خدا را منكر شدند. «خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كافِرٌ»
در آيه ششم نبوت را منكر شدند. «أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَكَفَرُوا»
و در اين آيه معاد را منكر مى‏شوند. «زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا»
در برابر انكار معاد از سوى كافران، قرآن بارها با سوگند به وقوع آن تصريح كرده است چنانكه در اين آيه مى‏فرمايد: «بَلى‏ وَ رَبِّي لَتُبْعَثُنَّ» و در جاى ديگر مى‏فرمايد: «بَلى‏ وَ رَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ» و در پاسخ به سؤال ترديدآميز آنها مى‏فرمايد: «إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ» و جالب آنكه قرآن در پاسخ كفار، همان لغاتى را به كار مى‏برد كه آنها به كار مى‏بردند. آنجا كه مى‏پرسند: «ا حق» مى‏فرمايد: «إِنَّهُ لَحَقٌّ» آنجا كه مى‏گويند: «لا تَأْتِينَا السَّاعَةُ» مى‏فرمايد:
«لَتَأْتِيَنَّكُمْ» و آنجا كه مى‏گويند: «لَنْ يُبْعَثُوا» مى‏فرمايد: «لَتُبْعَثُنَّ»
دليل بر اينكه زنده كردن مردگان و آگاه كردن مردم از كارهايشان، بر خداوند آسان است، «عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ» صفاتى است كه براى خداوند مطرح شده است: «لَهُ الْمُلْكُ‏، خَلَقَكُمْ‏، خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‏، صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ‏، يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏- يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ‏- وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»
«هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ» او خدايى است كه آفرينش را آغاز كرد، سپس آن را اعاده مى‏كند و آن بر او آسان‏تر است.
«كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» آن گونه كه اول آفريد، دوباره برمى‏گرديد.
تفسير نور، ج‏10، ص: 78
پيام‏ها:
1- كفار با اين كه استدلال ندارند و بر اساس خيال و پندار چيزى مى‏گويند، ولى محكم شعار مى‏دهند. زَعَمَ‏ … لَنْ يُبْعَثُوا
2- در تعليم و تربيت لازم است سخنان ديگران طرح و سپس پاسخ داده شود.
زَعَمَ‏ … قُلْ‏
3- سوگند خوردن به نام پروردگار، براى رفع شك و ترديد از ديگران در امور اعتقادى جايز است. «قُلْ بَلى‏ وَ رَبِّي لَتُبْعَثُنَّ»
4- شبهات و ترديدها را با تأكيد جواب دهيد. لَنْ يُبْعَثُوا … لَتُبْعَثُنَ‏
5- دليل قيامت، كيفر و پاداش است. «لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ»
6- ريشه انكار و استبعاد كفار، ناممكن شمردن حيات دوباره انسان است. لذا قرآن مى‏فرمايد: آنچه را شما سخت مى‏دانيد، براى خداوند آسان است. «وَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ»
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ «8»
پس، به خدا و رسولش و نورى (كتاب آسمانى قرآن) كه نازل كرديم، ايمان آوريد و (بدانيد كه) خداوند به آنچه عمل مى‏كنيد آگاه است.

نكته‏ها:
مراد از نور در اين آيه، قرآن كريم است. چنانكه در آغاز سوره ابراهيم مى‏خوانيم: «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» كتابى به سوى تو فرستاديم كه مردم را از ظلمات (شرك و جهل و تفرقه) خارج و به نور (توحيد و علم و وحدت) هدايت كنى.
در روايات مى‏خوانيم: نور، همان امامان معصومند، زيرا آنان قرآنِ مجسّم و ناطقند. امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: آنان هستند كه قلوب اهل ايمان را نورافشانى مى‏كنند. «هم الّذين‏ ينوّرون قلوب المؤمنين»
پيام‏ها:
1- ايمانى ارزش دارد كه جامع باشد؛ ايمان به خدا و پيامبر و كتاب آسمانى.
«فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا»
2- خداوند، نور است: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و آنچه از سوى او نازل شود، نور است. «النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا»
3- ايمان بايد همراه عمل باشد. فَآمِنُوا … تَعْمَلُونَ‏
(تفسير نور، ج‏10، ص: 80-79)
نكته‏ها:
«تغابن» به معناى آن است كه غبن‏ها جلوه مى‏كند، يعنى روز قيامت، كافران به خاطر ايمان نياوردن و فاسقان به خاطر نداشتن عمل صالح و مؤمنان به خاطر آن كه مى‏توانستند عمل بيشترى انجام دهند، همه به نوعى احساس خسارت، حسرت و غبن دارند، و شايد بدين معنى باشد كه در آن روز هركس به فكر آن است كه چگونه بار خود را به دوش ديگرى اندازد، همان‏گونه كه در قرآن صحنه‏هايى در اين زمينه مطرح است كه شيطان مى‏گويد: «مرا ملامت نكنيد، مقصّر خودتان هستيد» يا مجرم دوست دارد كه به جاى خود فرزند و تمام بستگان بلكه تمام مردم به جاى او به دوزخ رفته و او نجات يابد.
شايد تغابن به اين معنا باشد كه رهبران فاسد پيروان خود را مغبون كردند و پيروان نيز به خاطر اطاعت كوركورانه به رهبران فاسد فرصت فساد بيشترى داده و آنان را مغبون كردند كه اگر اطاعت آنان نمى‏شد، فساد آن‏ها اين همه توسعه نمى‏يافت.
«يوم الجمع»، يكى از نام‏هاى قيامت است. چنانكه در آيه‏اى ديگر مى‏فرمايد: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً» در صور دميده شود و همه را يك جا جمع مى‏كنيم. مغبون كيست؟
در روايات مصاديقى براى مغبون مشخص شده كه به آن اشاره مى‏كنيم:
– هركس دو روزش يكسان باشد مغبون است. «من استوى يوماه فهو مغبون»
– تكبّر و غرور، در دنيا سبب فقر و در آخرت موجب غبن است. «المغرور فى الدنيا مسكين و فى الآخرة مغبون»
– كسى‏كه از نماز شب محروم شود، مغبون است. «فان المغبون من حرم قيام الليل»
– در قيامت براى هر روز از ايام عمر، 24 خزينه و انبار باز مى‏شود و ساعاتى را كه انسان در آن كار خير نكرده به صورت خزينه خالى مى‏بيند و تأسفى غير قابل وصف مى‏خورد. «فيناله من‏ الغبن و الاسف على فواتها حيث كان متمكّناً من ان يملأها حسنات ما لا يوصف»
– كسى‏كه جهاد در راه خدا را ترك كند، مغبون است. «من ترك الجهاد فى الله كان كالمغبون»
در قيامت، دو گروه در برابر يكديگرند: گروه مغبون، «يَوْمُ التَّغابُنِ» و گروه رستگار. «ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
در تربيت، بشارت و هشدار در كنار هم لازم است، آيه 9 بشارت به بهشت جاودان است و آيه 10، خطر دوزخ جاودان براى كافران.

پيام‏ها:
1- قيامت، روز ياد كردنى است. ( «إِذْ»*، «إِذا»* و «يَوْمَ» در آغاز جمله، معمولًا به معناى آن است كه «ياد كن زمانى را كه») «يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ»
2- راه نجات از غبن، ايمان و عمل صالح است. «ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً»
3- ايمان، از عمل صالح جدا نيست. يُؤْمِنْ‏ … يَعْمَلْ صالِحاً
4- عمل صالح، كفاره بدى‏هاست. «يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ»
5- تا پاك نشويم به بهشت نمى‏رويم. ابتدا بايد گناهان محو شود، سپس داخل بهشت شد. يُكَفِّرْ … يُدْخِلْهُ‏
6- باغ‏ها و نهرهاى بهشتى، هم متعدّد است، هم دائمى و ابدى. جَنَّاتٍ‏ … الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً
7- بزرگ‏ترين رستگارى آن است كه انسان با ايمان و عمل صالح وارد بهشت شود. «ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
*** “يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ *اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُون*: (به خاطر بیاورید) روزی را که خداوند همه آنها را بر می انگیزد، آنها برای خدا نیز سوگند(دروغ) یاد می کنند، همان گونه که(امروز) برای شما یاد می کنند؛ و گمان می کنند کاری می توانند انجام دهند، بدانید آنها دروغ گویانند. شیطان بر آنان مسلط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده است. آنان حزب شیطانند. بدانید حزب شیطان زیانکارانند.” (مجادله:19-18)
*** ” وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا.” سلام بر او آن روز که تولد یافت، و آن روز که می میرد، و آن روز که زنده برانگیخته می شود!” مریم:15
*** “زعم الذین کفروا أن لن یُبعثوا قل بلی و ربّي لتبعثنّ ثمّ لتنبّؤنّ بما عملتم و ذلک علی الله یسیر: کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد. بگو: “آری به پروردگارم سوگند که همه شما(در قیامت) برانگیخته خواهید شد، سپس آنچه را عمل می کردید به شما خبر داده می شود، و این برای خداوند آسان است.” تغابن:7
*** ” وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ * ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ * ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ (15) ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ *: و ما انسان را از عصاره ای از گِل آفریدیم. سپس او ر نطفه ای در قرارگاه مطمئن(رحم) قرار دادیم. سپس نطفه را به صورت علقه و علقه را به صورت مضغه(چیزی شبیه گوشت جویده شده) و از مضغه استخوانها را به وجود آوردیم و بر استخوانها گوشت پوشانیدیم، سپس آن را آفرینش تازه ای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگار است. سپس شما بعد از آ می میرید. بعداً در روز قیامت بر انگیخته می شوید”
(مؤمنون:16-12)
*** ” حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ *: (آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه می دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد، می گوید: ” ای خدای من! مرا باز گردانید؛ شاید در آنچه ترک کردم( وکوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم.” (ولی به اومی گویند:) چنین نیست! ای سخنی است که او به زبان می گوید(و اگر باز گردد کارش همچون گذشته است)؛ و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند.” (مؤمنون:100-99)
*** خداوند متعال ضمن ذکر دعاهای ابراهیم ع در قرآن مجید دعای زیر را نیز بیان می فرماید:
” وَ لا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُون: و در آن روز که مردم برانگیخته می شوند، مرا شرمنده و رسوا مکن.” شعراء:87
*** ” قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُون‏: بگو:”جز خداوند متعال، کسانی که در آسمانها و زمین هستند غیب نمی دانند و نمی دانند در چه زمانی برانگیخته می شوند؟” (نمل:65)
*** خداوند متعال پس از ذکر شرح حال یونس ع و بلعیده شدن او به وسیله ماهی، چنین می فرماید: ” فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ : و اگر او از تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند.” صافات:144-143
*** ” وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ * وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُن: اوکسی است که آسمانها و زمین را در شش روز(شش دوران) آفرید؛ و عرش(حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (به خاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که عمل کدام یک بهتر است. و اگر (به آنها) بگویی: “شما بعد از مرگ برانگیخته می شوید”، مسلماً کافران می گویند: “این سحری آشکار است”* و اگر مجزات آنها را تا زمان محدودی از آنها به تاخیر اندازیم، (از روی استهزا) می گویند: “چه چیز باعث آن شده است؟!” آگاه باشید آن روز که (عذاب) به سراغ آنها آید، از آنها بازگردانده نخواهد شد؛ و (هیچ قدرتی مانع آن نخواهد بود؛) و آنچه را مسخره می کردند، دامان آنها ر می گیرد*” (هود:8-7)
*** ” وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً * قُلْ كُونُوا حِجارَةً أَوْ حَدِيداً * أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُسَهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتى‏ هُوَ قُلْ عَسى‏ أَنْ يَكُونَ قَرِيباً * يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً* : و گفتند: “آیا هنگامی که ما، استخوانهای پوسیده و پراکنده ای شدیم، دیگر بار آفرینش تازه ای خواهیم یافت؟!* بگو: “شما سنگ یا آهن باشید، یا هر مخلوقی که در نظر شما از آن هم سخت تر است، (و از حیات و زندگی دورتر می باشد، باز خدا قادر است که شما ر به زندگی مجدد باز گرداند). آن¬ها به زودی می گویند: “چه کسی ما را باز می گرداند؟! بگو: “همان کسی که نخستین بار شما را آفرید. آنان سر خود را(از روی تعجب و انکار،) به سوی تو خم می کنند و می گویند: “در چه زمانی خواهد بود؟!” بگو: “شاید نزدیک باشد”* همان روز که شما را (از قبرها) فرا می خواند؛ و شما هم اجابت می کنید، در حالی که حمد او را می گویید، و می پندارید تنها مدت کوتاهی(در جهان برزخ) درنگ کرده اید”* (إسراء:52-49)
*** ” وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى‏ وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِيراً * ذلِكَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً * أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلى‏ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلاَّ كُفُوراً : هر کس را خدا هدایت کند، او هدایت یافته واقعی است؛ و هر کس را(به خاطر اعمالش) گمراه سازد(و به حال خود واگزارد )، هدایت کنندگان و سرپرستانی غیر خدا برای او نخواهی یافت، و روز قیامت آن¬ها را در حالی که نابینا و گنگ و کر می باشند، بر صورتهای خود محشور می کنیم. جایگاه آن¬ها دوزخ است، و هر زمان آتش آن فرو نشیند، شعله تازه ای بر آن می افزاییم. این کیفر آن¬ها است، زیرا به آیات ما کافر شدند وگفتند: “آیا هنگامی که استخوانهای پوسیده و خاک¬های پراکنده ای شدیم، بار دیگر آفرینش تازه ای خواهیم یافت؟! آیا نمی دانند خدایی که آسمان¬ها و زمین را آفریده است، می تواند مانند آنها را بیافریند؟!(و به زندگی جدید باز گرداند). و برای آنان سرآمدی قطعی- که شکی در آن نیست- قرار داده است، اما ظالمان جز کفر و انکار را پذیرا نیستند” (اسراء:99-97)
*** ” وَ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ *وَ هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ *بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ * قالُوا أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ * لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ * قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيها إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ * قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ *قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ * بَلْ أَتَيْناهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ *: و او کسی است که شما را در زمین آفرید، و به سوی او محشور می شوید* و او کسی است که زنده می کند و می میراند، و رفت و آمد شب و روز از آن او است، آیا اندیشه نمی کنید؟! (نه) بلکه آنان نیز مثل آنچه پیشینیان گفته بودند، گفتند. آن¬ها گفتند: آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوان-هایی(پوسیده) شدیم، بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟! این وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده است، و فقط افسانه های پیشینیان است. بگو: “زمین و کسانی که در آن هستند، از آن کیست، اگر شما می دانید؟!* به زودی(در پاسخ تو) می گویند: (همه) از آن خدا است. بگو آیا متذکر نمی شوید؟!* بگو: “چه کسی پروردگار آسمان¬های هفتگانه ، و پروردگار عرش عظیم است؟!* به زودی خواهند گفت: (همه این¬ها) از آن خدا است!” بگو: ” آیا تقوا پیشه نمی کنید(و از خدا نمی ترسید، و دست از شرک بر نمی دارید)؟!* بگو اگر می دانید، چه کسی حکومت همه موجودات را در دست دارد، و به بی پناهان، پناه می دهد، و نیاز به پناه دادن ندارد؟!* خواهند گفت: “(همه این¬ها) از آن خدا است!” بگو با این حال چگونه میگویید سحر شده اید(و این سخنان سحر و افسون است)؟!* نه، (واقع این است که ما حق را برای آنان آوردیم؛و آنان دروغ می گویند* (مؤمنون:90-79)

یوم الجمع
علت لزوم جمع شدن همه انسانها در یک جا در روز قیامت
***إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ ذلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ * وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ * يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ * فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ * خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ * وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ *: آن روز كه (قيامت و زمان مجازات) فرا رسد، هيچ كس جز به اجازه او سخن نمى‏گويد؛ گروهى بدبختند و گروهى خوشبخت! امّا آنها كه بدبخت شدند، در آتشند؛ و براى آنان در آنجا، “زفير” و “شهيق” (ناله‏هاى طولانى دم و بازدم‏) است … جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام مى‏دهد! امّا آنها كه خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششى است قطع نشدنى! (هود: 108-103)
علامه طباطبایی در تفسیر آیه 103 سوره هود، عنوانی را به صورت زیر مطرح می کند: چرا در قیامت باید همه یک جا جمع شوند؟
در پاسخ به این سؤال استاد می گوید: واضح است که یک عمل واحد در یک انسان، از تمامی اعمال گذشته که با اصول باطنی او ارتباط دارد، سرچشمه گرفته و اعمال آینده او نیز با احوال قلبی مرتبط است و از آن یک عمل منشأ گرفته است. همچنین عمل یک انسان با اعمال کسانی که با او ارتباط دارند مرتبط می شود. یعنی یا اعمال آنها از عمل او متاثر می گردد، و یا اعمال ایشان در عمل او موثر واقع می گردد.همچنین اعمال انسانهای گذشته با انسانهای آینده، و اعمال انسانهای آینده با انسانهای گذشته ارتباط دارد. در گذشتگان پیشوایانی بودند که یا هدایت می کردند و یا گمراه می ساختند، و عمل آنان در اعمال آیندگان اثر داشته است، و در نتیجه ایشان مسؤول هستند. در متاخرین اتباع و دنباله هایی هستند که از غرور و فریب پیشوایان گذشته آنها پرسش می شود. قرآن مجید در این باره می فرماید:
*** “فَلَنَسْلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْلَنَّ الْمُرْسَلِين‏: به یقین از اقوامی که پیامبرانی به آنها گسیل شد، پرسش خواهیم کرد، و از آن پیامبران که گسیل شدند، نیز پرسش خواهیم نمود.” (اعراف:6)
*** “إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ *: ما مردگان را زنده مى‏كنيم، و آنچه را از پيش فرستاده‏اند و تمام آثار آنها را مى‏نويسيم، و همه چيز را در” كتاب” احصا كرده‏ايم.” (یس:12)
جزا و کیفر نیز از حکم داوری که حق را از باطل جدا سازد، جدا ناپذیر است، و مطلبی که چنین وضعی دارد، و آن داوری که دامنه اش از ابتدا تا انتهای بشریت گسترش داشته باشد، جز در روزی که اولین و آخرین بشر یک جا جمع گردند، و احدی غایب نباشد صورت نمی بندد.
با توجه به واقعیات فوق، می توان فهمید که بازجویی از تک تک انسانها در قبر، و اجرای پاره ای از ثوابها و عقابها در آن ، به طوری که آیات مربوط به برزخ به آن اشاره دارند، و روایات از پیامبر و امامان اهل بیت علیهم السلام به طور تفصیل از آن خبر می دهند، با مسئله حساب روز قیامت و بهشت و دوزخ که جاودانی می باشند، متفاوت هستند.زیرا بازجویی و سؤالی که افراد در قبر دارند، برای تکمیل پرونده اعمال است، تا برای فرا رسیدن قیامت بایگانی شوند، و بهشت و دوزخ برزخی هم منزلگاه موقتی است، و مانند منزلگاههای موقتی مسافران در بین راه می باشند.
آری! در عالم برزخ به طور کامل به حساب کسی نمی رسند، و در آنچه کرده است حکم فصل و جزای قطعی صادر نمی کنند. آیات زیر در این مورد کمک می کنند:
*** “النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذاب‏ : جهنم بامدادان و شبانگاه بر آن عرضه می شود، و روزیکه رستاخیز بر پا شود، فرعونیان را به سخت ترین عذاب داخل کنید.” (غافر:46)
*** ” أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ * فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ *: در آن هنگام كه غلها و زنجيرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را مى‏كشند. و در آب جوشان وارد مى‏كنند، سپس در آتش دوزخ افروخته مى‏شوند!” (غافر: 72 )
چنانچه مشاهده می گردد از عذاب برزخیان تعبیر به عرضه آتش ، و از عذاب قیامتیان به داخل شدن در آن، که عذابی شدیدتر است ، و در دومی از عذاب برزخیان تعبیر به “سحب” در حمیم(به رو کشیدن در گرما)، و از قیامتیان به “سجر” در نار، (اشتعال در آتش) نموده است.
آیات169 و 170 سوره آل عمران صراحت دارند که مربوط به عالم قبر می باشند و گفتگویی از حساب و بهشت خلد در آن به میان نیامده است و تنها به طور اجمال پاره ای از تنعمها را ذکر کرده است و چنین می بینیم:
“و لا تحسبنّ الذین قتلوا في سبیل الله أمواتاً بل أحیاءٌ عند ربّهم یرزقون* فرحین بما آتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ألّا خوف علیهم و لا هم یحزنون*: ای پیامبر! هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند، و نزد پروردگار خود روزی داده می شوند. آنها به خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است خوشحالند، و به خاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند”مجاهدان و شهیدان اینده”، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می بینند) که نه ترسی بر آنها است و نه غمی خواهند داشت.”
آیات99 تا 100 سوره مؤمنون و آیه 64 سوره عنکبوت نیز خاطر نشان می سازند که انسانها بعد از مردن در برزخی زندگی می کنند که بین حیات دنیوی و حیات اخروی قرار دارد و چنین می بینیم:
*** ” حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ *: (آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه می دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد، می گوید: ” ای خدای من! مرا باز گردانید؛ شاید در آنچه ترک کردم( وکوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم.” (ولی به اومی گویند:) چنین نیست! ای سخنی است که او به زبان می گوید(و اگر باز گردد کارش همچون گذشته است)؛ و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند.” (مؤمنون:100-99)
*** ” وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُون‏: این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی برای آخرت است، اگر می دانستند.” (عنکبوت:64)
سخن کوتاه، دنیا دار عمل، و برزخ دار آماده شدن، برای حساب وجزا، و آخرت دار حساب وجزا است. (المیزان با ترجمه فارسی، ج21، ص14)
ارشادهای وسیعی از معصومان علیهم السلام در تایید برداشت علامه طباطبایی در مورد مسؤولیت انسانها نسبت به رفتار خود در نتیجه پیروی کردن سایر انسانها از آنها دارند که یه یعضی از آنها اشاره می گردد:
*** “قال رسول الله ص: من سنّ سنة حسنة فله أجرها و أجر من عمل بها إلی یوم القیامة من غیر أن ینقص من اُجورهم شیء.”
(سی دی جامع الاحادیث5/3 به نقل از کافی، چاپ اسلامیه، ج5، ص10)
*** پیامبر اسلام: “من سنّ سنة سیئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها إلی یوم القیامة.” المسترشد فی إمامة علي بن أبیطالب ع، ص512
پیامبر اسلام ص: من سنّ سنة حسنة کان له أجرها و أجر من عمل بها إلی یوم القیامة، و من سنّ سنة سیئة کان علیه وزرها و وزر من عمل بها إلی یوم القیامة. (الفصول المختارة:136)
وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً «99»
و در آن روز (پايان جهان)، مردم را رها مى‏كنيم تا بعضى در بعضى همچون موج درآميزند و (چون) در صور دميده شود، همه را يكجا گرد خواهيم آورد.
وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً «100»
و آن روز، دوزخ را چنان كه بايد، بر كافران عرضه خواهيم كرد.
الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً «101»
آنان كه چشمانشان از ياد من در پرده‏ى غفلت بود و (از شدّت تعصّب و لجاجت) توان شنيدن (سخن حقّ) را نداشتند.
تفسير نور، ج‏5، ص: 229
البرهان في تفسير القرآن ج‏5 397
يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ‏ [9]
10784/ – ابْنُ بَابَوَيْهِ: عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْفَهَانِيِّ، عَنْ‏ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ، عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: «يَوْمُ التَّلَاقِ: يَوْمُ يَلْتَقِي أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ، وَ يَوْمُ التَّنَادِ: يَوْمُ يُنَادِي أَهْلُ النَّارِ أَهْلَ الْجَنَّةِ: أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ‏ ، وَ يَوْمُ التَّغَابُنِ: يَوْمُ يَغْبِنُ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَهْلَ النَّارِ، وَ يَوْمُ الْحَسْرَةِ: يَوْمُ يُؤْتَى بِالْمَوْتِ فَيُذْبَحُ».
قوله تعالى: وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ‏ [11] 10785/ – علي بن إبراهيم: أي يصدق اللّه في قلبه، فإذا بين اللّه له و اختار الهدى يزيده اللّه كما قال: وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً‏ .
10786/ – مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: «إِنَّ الْقَلْبَ لَيَرْجَجُ‏ فِيمَا بَيْنَ الصَّدْرِ وَ الْحَنْجَرَةِ حَتَّى يُعْقَدَ عَلَى الْإِيمَانِ، فَإِذَا عُقِدَ عَلَى الْإِيمَانِ قَرَّ، وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ‏- قَالَ- يَسْكُنُ‏ ».
قوله تعالى: يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ‏ و قرئ‏ بالنّون‏ لِيَوْمِ الْجَمْعِ‏ لأجل ما فيه من الحساب و الجزاء و الجمع جمع الأوّلين و الآخرين‏ ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ‏ يغبن فيه بعضهم بعضاً لنزول السعداء منازل الأشقياء لو كانوا سعداء و بالعكس.
في المجمع عن النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله في تفسيره قال: ما من عبد مؤمن يدخل الجنّة الّا أرِيَ مقعده من النّار لو أساء ليزداد شكراً و ما من عبد يدخل النار الا ارِيَ مقعده من الجنّة لو أحسن ليزداد حسرة.
و في المعاني عن الصادق عليه السلام: يوم يغبن أهل الجنّة أهل النار
وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً و قرئ‏ بالنّون فيهما ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ‏.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ خالِدِينَ فِيها وَ بِئْسَ‏ الْمَصِيرُ الآيتان بيان للتغابن و تفضيل له.
ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ‏ الّا بتقديره و مشيئته‏ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ‏ القمّيّ‏ أي يصدّق اللَّه في قلبه فإذا بيّن اللَّه له اختار الهدى و يزيده اللَّه كما قال‏ وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً‏.
و في الكافي عن الصادق عليه السلام قال: انّ القلب ليترجّح فيما بين الصدر و الحنجرة حتّى يعقد على الإيمان فإذا عقد على الإيمان قرّ و ذلك قول اللَّه عزّ و جلّ‏ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَه‏

پیمایش به بالا