دكتر سيد ابوالقاسم حسيني
استاد روان پزشكي
دانشگاه علوم پزشكي مشهد
مکانیسم بروز اضطراب
از دیدگاه روان شناسی اسلامی
لغات کلیدی: اضطراب، قلق، خود کنترلی،اطمینان قلب
اهداف آموزشی
بعد از مطالعه و یادگیری این فصل شما می توانید:
1- اضطراب را بر اساس ضوابط سازمان جهانی بهداشت، تعریف کنید.
2- از دو تیره بودن انسان زیر حاکمیت فطرت و انسان زیر حاکمیت شهوت، دفاع کنید.
3- کشمکش های قابل تصور را در ارتباط انسان با خود و با سیستم های اساسی زندگی انسان ذکر کنید.
4- مکانیسم بروز اضطراب را در انسان با حاکمیت فطرت، بیان کنید.
5- مکانیسم بروز اضطراب را در یک انسان فاقد خودکنترلی شرح دهید.
6- مکانیسم بروز اضطراب را در حالت بینابینی حاکمیت فطرت و شهوت، بیان کنید.
7- نقش اصول رشد را در پیش گیری از بروز اضطراب بیان کنید.
8- نقش درمانگر را در درمان اضطراب بر اساس روان شناسی اسلامی و راهکارهای لازم را در این مورد، ذکر کنید.
9- نظر امام صادق(ع) را در مورد نقش پویایی انسان، در ایجاد سلامت فکر بیان کنید.
خلاصه مقاله
هردوجریان اصلی روانی فطرت و شهوت دارای تمایل سیری ناپذیر هستند و این خود، ناشی از خاصیت کلی روان است که در تمام موارد، تمایل مطلق گرایانه دارد. به عبارت دیگر، فطرت کمال گرا و پویا به سمت اهداف تکاملی است و رشد او را نهایتی نیست. شهوت نیز تمایل به نهایت جویی دارد و هدف آن، دست یابی به لذت به میزان غیر قابل اشباع است. آسایش و آرامش فطرت به هنگامی است که در محیطی مناسب قرار می گیرد که قوانین رشد، در آن امکان پیاده شدن دارند و در نتیجه انسان به سمت رشد بیشتر روان باشد. در یک انسان برخوردار از خود کنترلی (رشد یافته)، در اثر حاکمیت دادن به فطرت و کنترل شهوت، خواستهای شهوانی کنترل و هدایت می شوند وانسان به حالت “تقوی” دست می یابد و درنتیجه تمایل شهوانی معارض با فطرت، وجود ندارد.
تعریف اضطراب
سازمان جهانی بهداشت، حالت اضطرابی را مجموعه ای از تظاهرات عضوی و روانی که نتوان آن را به خطر مشخصی نسبت داد و علایم به صورت حمله و یا حالتی مداوم ادامه یابند، تعریف می نماید(10). توجیهاتی که برای بروز اضطراب در مکاتب مختلف روان شناسی و روان پزشکی مطرح می شوند، عملا در مورد پیشگیری و درمان این علامت راهنمایی مشخصی نمی کنند. با قاطعیت می توان بیان داشت که توجیه های مکتب روان شناسی اسلامی در مورد اضطراب، پیشگیری و درمان آن را نیز به دست می دهند و برای هرکدام از این موارد راه مناسب را نیز معین می کنند (4،7،9).
هردوجریان اصلی روانی فطرت و شهوت دارای تمایل سیری ناپذیر هستند و این خود، ناشی از خاصیت کلی روان است که در تمام موارد، تمایل مطلق گرایانه دارد. به عبارت دیگر، فطرت کمال گرا و پویا به سمت اهداف تکاملی است و رشد او را نهایتی نیست. آسایش و آرامش فطرت به هنگامی است که در محیطی مناسب قرار می گیرد که قوانین رشد، در آن امکان پیاده شده دارند و در نتیجه انسان به سمت رشد بیشتر روان باشد.
در جریان شهوت، نیز همین تمایل وجود دارد. یعنی شهوت نیز جریانی سیری ناپذیر است که با وجود دستیابی به اهداف و رفع نیازهای خویش، هیچگاه کاملا ارضا نخواهد شد، بلکه ارضای بیشتر، آتش تمایلات آن را برافروخته تر می نماید و نیازها و انگیزه های آن نیز بی نهایت هستند. بنابر آموزشهای اسلامی، سلامت و تعادل روانی هنگامی به وجود می آیند که انگیزه های شهوانی توسط جریان مشترک عقل تجربی و فطرت کنترل شوند (تقوی). دراین حال نیازهای غریزی به صورت قابل قبول جریان مشترک عقل تجربی و فطرت، ارضا خواهند شد و خود به تکامل نیروهای روانی کمک می نمایند. به این ترتیب، چنانکه کنترل انگیزه های شهوانی و ارضای آنها در محدوده مدار توحید انجام پذیرد، مانعی پدید نخواهد آمد و شخص به سمت کمال سیر می نماید(1، ص214).
از آنجا که بنابر آموزشهای اسلامی، فطرت و شهوت ضد یکدیگرند، “انسان با حاکمیت فطرت” و “انسان با حاکمیت شهوت” در حقیقت دو تیره جداگانه هستند. بر این اساس، نیاز و انگیزه و تمایل آنها مختلف و در بیشتر موارد، متضاد می باشند. البته انسان با حاکمیت فطرت نیز، دارای نیاز و انگیزه و تمایل غریزی و شهوانی می باشد و دو تیره فوق در بعضی موارد جنبه های مشترک دارند که عینا مانند جنبه های مشترک میان انسان و حیوان می باشد. به عبارت دیگر می توان گفت “انسان با حاکمیت شهوت” در بعد حیوانی تثبیت شده و انسان با حاکمیت فطرت(دارای خود کنترلی)، دارای مشخصه های انسانی است(1ص272-263).
در مورد مکانیسم بروز اضطراب نیز واقعیت فوق باید مورد توجه قرار گیرد. یعنی عواملی که در انسان با حاکمیت فطرت، ممکن است تولید اضطراب نمایند، در انسان با حاکمیت شهوت تولید اضطراب نمی کنند. عکس این کیفیت نیز صادق است به عنوان مثال، عدم امکان انجام دادن امور خیر و مورد رضای خداوند و انجام ندادن تکلیف در انسان با حاکمیت فطرت، تولید اضطراب می نماید ولی در انسان با حاکمیت شهوت، منجر به بروز اضطراب نمی شود. بر عکس محدودیت های ارضای خواست های غریزی، در انسان با حاکمیت شهوت منجر به بروز اضطراب می گردند؛ در صورتی که در یک انسان با حاکمیت فطرت، جریان شهوت و تمایلهای بی نهایت آن کنترل می شوند و کشمکش جدی که منجر به بروز اضطراب گردد به وجود نمی آید.
مکانیسم بروز اضطراب در انسان با حاکمیت فطرت
به منظور روشن شدن مطلب، مکانیسم بروز اضطراب را در قطبهای نهایی تقویت فطرت و شهوت شرح می دهیم. در اشکال بینابینی وضع قدری متفاوت است.
به این منظور چنانکه در نمودار شماره 5 مشاهده می گردد، هدف ، مسیر زندگی و انگیزه فردی که در او فطرت حاکمیت دارد، با کسی که در او شهوت حاکمیت دارد به کلی متفاوتند. هدف فردی که فطرت بر او حاکمیت دارد، دستیابی به رشد و قرب الهی و انجام تکلیف است و او در زندگی فقط یک انگیزه کلی دارد و آن انگیزه ناشی از احساس تکلیف می باشد و مسیر حرکت او در هر لحظه از مدار توحید می گذرد(1، ص278-263).
در اینجا کشمکشهای روانی (Psychic conflict) را که در مسیر مزبور ممکن است به صورت مرضی پیش آیند ارزیابی می کنیم:
1-بروز کشمکش روانی در نتیجه تضاد بین خواستهای بی نهایت شهوت و امکان محدود برآوردن آنها با توجه به وضع فیزیولوژی بدن.
2- بروز کشمکش روانی بین خواستهای لذت جویانه شهوت و خواستهای تکامل گرایانه فطرت.
3-بروز کشمکش بین خواستهای لذت جویانه و آزاد شهوت در تماس با مدارهای اصلی زندگی
4- بروز کشمکش روانی به علت عدم دستیابی به هدف و یا گم کردن آن.
با بررسی مشخصه هایی که برای فطرت ذکر نمودیم و توجه به این نکته که در یک انسان رشد یافته تمام آنها به صورت کامل پیاده شده اند جنبه های زیر را مشاهده می کنیم.
ارزیابی بروز اضطراب در یک انسان برخوردار از خود کنترلی(زیر حاکمیت فطرت).
1-انسان رشد یافته، در اثر حاکمیت دادن به فطرت و کنترل شهوت، خواستهای شهوانی خود را کنترل و هدایت می کند و به حالت “تقوی” دست یافته است و درنتیجه تمایل شهوانی معارض با فطرت، وجود ندارد(4، ص112).
2-دراین افراد، نیازهای شهوانی باتوجه به نیازهای بدنی و به میزانی که امور عادی انجام شوند، گسترش می یابند؛ و به ایجاد نیروی بدنی قابل قبول، تشکیل خانواده و زندگی زناشویی، تربیت نسل و ایجاد روابط اجتماعی مناسب منجر می گردد، و تمایل اضافی کنترل می شود.
3-این افراد خود را ملزم می دانند که تمام سیستمهای اصلی زندگی خود را در سیستم توحید قرار دهند. در نتیجه در مدارهای اصلی زندگی خویش هم تعارضی ندارند.
4-تنها منبع اضطراب در یک فرد رشد یافته ، عدم اطمینان در دستیابی به هدف می باشد. او همواره رفتار خویش را زیر سؤال می برد که آیا تکالیف خود را آنچنانکه باید انجام داده است یا خیر؟ و آیا تکالیف انجام یافته را خدای تعالی پذیرفته است یا نه؟ نظر به این که در این مورد او موظف است همواره میان خوف و رجا سیر کند و هیچ گاه از رحمت حق، مایوس نگردد، در نتیجه هیچ گاه اضطراب او جنبه مرضی پیدا نخواهد کرد و به عنوان یکی از عوامل محرک، موجب رشد بیشتر او خواهد گردید.
بررسی عوامل اضطراب انگیز در انسان زیر حاکمیت شهوت(فاقد خود کنترلی).
در انسانی که به شهوت خویش حاکمیت داده است. منابع چهارگانه بروز اضطراب به صورت جدی و به صورت چرخه ای معیوب در او به بروز اضطراب منجر می شوند.
1-کشمکش روانی در نتیجه تضاد میان خواستهای بی نهایت شهوت و امکان محدود برآوردن آنها بروز می نماید. زیرا در این افراد تمایل ناشی از جریان شهوت، کنترل نشده است و به صورت آزاد بروز می کند و در نتیجه همواره با امکانات محدود محیط اصطکاک پیدا می نماید و بر فرض که امکانات محیطی هم فراهم باشند، وضع فیزیولوژیایی آنها اجازه برآوردن این تمایل را به صورت نامحدود نمی دهد.
2-کشمکش روانی بین خواستهای لذت جویانه شهوت و خواستهای تکامل گرایانه فطرت تا هنگامی که فطرت هنوز نیرویی برای مبارزه دارد، جلب توجه می کند. بدیهی است در صورتی که فطرت به حدی تضعیف شود که قدرت مقابله با شهوت را نداشته باشد، علی رغم وجود تضاد بین تمایل های شهوت و فطرت، کشمکشی محسوس میان این دو جلب توجه نمی کند.
3-به علت تضاد بین خواستهای لذت جویانه و بی نهایت شهوت و مسیر عادی سیستم های اصلی زندگی ، همواره اصطکاکی بین این افراد با خانواده، موقعیت های شغلی و عملی، روابط دوستانه، مسایل سیاسی- اقتصادی و با سیستم توحید وجود دارد که می تواند منبع جدی برای بروز اضطراب باشد.
4- باتوجه به این که این افراد جز ارضای خویش و دستیابی به لذت در زندگی هدفی ندارند و با توجه به واقعیت هایی که ذکر شدند، امکان ارضای کامل تمایل لذت جویانه آنها وجود ندارد و هیچ گاه به طور کامل به اهداف خود نمی رسند. از طرف دیگر با توجه به این که اصولا این قبیل هدف ها برای کل شخصیت پذیرفتنی نیستند، لااقل تا هنگامی که فطرت به کلی تضعیف نشده است، کشمکشی قابل ملاحظه میان کل شخصیت و هدف های لذت جویانه وجود خواهد داشت(7).
چنانکه مشاهده شد، هدفها، انگیزه ها و روش زندگی این افراد طوری است که زمینه های گسترده ای برای بروز اضطراب به وجود می آورد و به همین علت، چنانکه در آموزش های اسلامی مکرر اشاره شده است، زندگی آنها را تیره و تار می سازد (طه:124).
مکانیسم بروز اضطراب در حالت نوسانی فطرت و شهوت.
مکانیسم بروز اضطراب در انسان رشد یافته که در تمام مراحل زندگی همواره جریان فطرت بر جریان شهوت حاکمیت دارد و به عبارت دیگر نمودار 5شماره در تمام طول عمر او صادق می باشد، مورد بررسی قرار گرفت. از طرف دیگر مکانیسم بروز اضطراب را در انسانی که در تمام طول عمر در حال سقوط به سر می برد دیدیم. در مورد اخیر در تمام طول عمر نمودار 7 در مورد فرد صادق است. یعنی حتی یک لحظه هم فطرت بر او حاکم نشده است. این وضع را می توان در گروه هایی که فضای زندگی خانوادگی آنها دارای تمایلات ضد توحیدی است و خود فرد نیز توان بررسی و تشخیص راه رشد را نیافته است مشاهده نمود. در وضع بینابینی، یعنی در مردم عادی که حاکمیت فطرت و شهوت هیچ کدام کامل، قطعی و همیشگی نیست و فرد حالتی نوسانی بین حاکمیت دو جریان فطرت و شهوت دارد، مکانیسم بروز اضطراب قدری با وضع فوق متفاوت است . به عبارت دیگر، باید دید در یک فرد موحد که به اجمال وجود خدارا پذیرفته ولی آموزش کافی و تجربه عمیق در مورد اصول رشد نیافته و به صورت نظری و عملی کمبودهایی در او مشاهده می شود، مکانیسم بروز اضطراب چگونه است؟ به نظر می رسد که در این موارد هر چهار منبع ایجاد کشمکش روانی، بالقوه امکان بروز اضطراب را دارند و میزان بروز اضطراب بستگی به عوامل زیر دارد:
1-میزان آموخته های فرد از اصول رشد(قوانین الهی).
2-میزان اعتقاد فرد به اصول رشد.
3-میزان استفاده عملی فرد از اصول رشد(4، 48-43).
روان شناسی اسلامی باتوجه به معیارهای فوق، ضمن توجیه و شرح مکانیسم بروز اضطراب در افراد مختلف، روش های پیش گیری و درمان آن را نیز آموزش می دهد و در مجموعه آموزش های این مکتب، روش ها و قانون های خاصی وجود دارند که در طیف وسیعی در جوامع بشری، به پیشگیری و درمان اضطراب می پردازد.
باید توجه داشت که مکانیسم هایی که در مورد به وجود آمدن اضطراب مطرح شدند، عینا در مورد بروز تظاهرات افسردگی واکنشی نیز می توانند مورد بحث قرار گیرند.
به این ترتیب مکانیسم بروز اضطراب و مسیر حرکت فرد دقیقا با شخصیت او ارتباط دارد.
وظیفه درمانگر، در هر مورد این است که مشخص نماید سازمان شخصیتی، هدف زندگی، و مسیر آن به چه صورت است و از طریق اصلاح آنها به منظور کاهش اضطراب و حرکت فرد به سمت رشد به او کمک نماید.
درحقیقت نقش روان درمانگر، در تمام شیوه های روان درمانی ایجاد حالت پویایی و روانی در روان انسان می باشد و روان انسان هنگامی از کیفیت سلامت برخوردار است که به سمت رشد، روان باشد و چنانکه نفس انسان در مقابل خود احساس سد کند و یا به هر علت دیگر دچار وقفه و رکود شود، تظاهرات بیمارگون نشان خواهد داد.
برهمین اساس امام صادق(ع) می فرمایند که هرکس دو روزش مساوی باشد، مغبون است و اگر روز دیگرش بهتر باشد مورد غبطه قرار می گیرد و اگر روز دیگرش بدتر باشد ملعون است. هرکس همواره در نفس خویش زیادتی (رشد و کمال ) نبیند در مسیر نقصان است و چنانکه کسی در مسیر نقصان باشد مرگ از زندگی برایش بهتر است(6، ج 11، ص376).
منابع
1- حسینی سید ابوالقاسم:بررسی هدفمندی و خود نظم بخشی در سیستم عصبی مرکزی و فرآیندهای رابط بین شناخت و حرکت ارادی. فعالیت های عالی مخ.انتشارات انزلی1365،ص125-106.
2- حسینی سید ابوالقاسم: اصول بهداشت روانی جلد1. انتشارات دانشگاه علوم پزشکی مشهد،1373.
1- حسینی سید ابوالقاسم: اصول بهداشت روانی، بررسی مقدماتی اصول بهداشت روانی، روان درمانی و برنامه ریزی در مکتب اسلام. انتشارات آستان قدس رضوی.جاپ پنجم، 1382
4-طباطبایی علامه سید محمد حسین: تفسیر المیزان،انتشارات محمدی(ترجمه موسوی)ج4ص5.
5- عاملی شیخ محمد بن الحسن حر: وسائل الشیعة. انتشارات اسلامیه،1382 ه.ق.ج11ص164..
6- Hosseini S.A.:Primary Prevention 0f Psychiatric Disorder According to Islam. Bulletin of Islamic Medicin, Vol.3,1984 pp597-603
7- Hosseini S.A.: An Elementary Study of the principles ples of Individual & Group Psytherapy & Mental Health in Islam.Indan J of Psychiatry
8- Hosseini S.A.: An Islamic Model of Personlity and its Implication for the Understanding of Anxiety state. The proceeding of the 8th congress of Pakistan Psychologists.1992
9- World Health Organization: international Classification of Diseases. 1977, Vol.1.pp1910
