دکتر سید ابوالقاسم حسینی
استاد روان پزشکی
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مشخصات جریان شهوت از دیدگاه روان شناسی اسلامی
لغات کلیدی: شهوت، هوای نفس،نفس امّاره، نفس مسوّله،شر،جهل،قلب منکوس، شخص معکوس.
خلاصه فصل
انسان در سه بعد از روان خویش، یعنی در روح زندگی، روح نیرو دهنده و روح شهوت زا با حیوانات مشترک است، و تمایل هر سه بعد به سمت ارضای خواست های غریزی و حیوانی می باشد.
وجود شهوت در همه انسان ها، حتی پیامبران الهی، به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است. علی (ع) می فرماید: “الشرّ کامن فی طبیعة کلّ احد، فان غلبه صاحبه بطن و ان لم یغلبه ظهر:شر و بدی در طبع و خوی هرکس پنهان است. پس اگر صاحبش بر آن غلبه کند،پنهان می ماند و اگر بر آن غلبه نکند،آشکار گردد.
منظور از در حال کمون بودن شر در انسان، همان وجود شهوت به طور غریزی است. چنانچه انسان موفق شود به وسیله عقل آن را کنترل کند به باطن می رود( و در انتظار فرصت خواهد بود) و اگر کنترل نگردد، آشکارا درساختار شخصیت بروز می کند.
مقدمه
جریان شهوت یکی از عناصر سازنده شخصیت انسان از دیدگاه روان شناسی اسلامی است. در آموزش های اسلامی تمام فعل و انفعال هایی که در حیوانات انجام می پذیرند تحت عنوان شهوت خلاصه شده اند و سازمان روانی انسان، ترکیبی از دو جریان شهوت و عقل، معرفی شده است. شهوت از نظر لغوی به معنای دوست داشتن و احساس کشش نسبت به جنبه هایی است که مورد تمایل نفس است و همچنین به معنای میل جنسی مطرح شده و با همین مضامین در قرآن مجید مورد استفاده قرار گرفته است.
همان طور که در فصل هشتم مطرح شد، انسان در سه بعد از روان خویش، یعنی در روح زندگی، روح نیرو دهنده و روح شهوت زا با حیوانات مشترک است، و تمایل هر سه بعد به سمت ارضای خواست های غریزی و حیوانی می باشد0
شهوت در بعضی از تعابیر پیشوایان اسلام دقیقا مترادف با غریزه به کار رفته است.علی علیه السلام ضمن بررسی طبقات مختلف جامعه چنین می گوید: و می یابم کسی را که در لذت و خوشی زیاده روی می کند و به آسانی پیرو شهوت و خواهش نفس می شود، یا کسی را که شیفته گرد آوردن و انباشتن دارایی و کالای دنیا است. این دو در هیچ کاری از مراعات کنندگان دین نیستند چهارپایان چرنده از هر چیز بیشتر به آن ها شبیه تر می باشند.
مفهوم دیگری که به صورت مترادف با شهوت به کار می رود، کلمه”هوی” می باشد که منظور همان “هوای نفس” می باشد. از نظر لغت، “هوی” به معنای میل، میل کردن و خواست می باشد.”هوی” به معنای سقوط از بالا به پایین هم آمده است و هوای نفس را از آن جهت به این صورت نام گزاری کرده اند، که موجب سقوط انسان در دنیا و آخرت می گردد. علی علیه السلام با کاربرد این معنا می گوید: هوای نفس انسان را به پایین ترین درجه سقوط می کشاند.
در قرآن مجید در بعضی موارد لغت “هوی” به معنای سقوط کردن قابل لمس
( مانند سقوط ستارگان)(نجم:1)و در بعضی موارد به معنای هوای نفس آمده است(نجم:3) و افعالی هم که از ماده “هوی” مشتق شده اند، به معنای ساقط کردن مورد استفاده قرار گرفته اند(نجم:53). هوای نفس مترادف با شهوت کنترل نشده و حاکم بر عقل فطری می باشد.
مشخصه های شهوت را می توان به صورت زیر خلاصه نمود:
1- ذاتی و سرشتی است و اکتسابی نیست.
2- در تمام انسان ها و در تمام دوره زندگی انسان وجود دارد و فقط ممکن است تضعیف یا تقویت شود.
3-عامل محرک آن نیاز های زیستی است. هدف اصلی شهوت بر آوردن نیاز های غریزی و دست یابی به لذت است.
4- حاکمیت شهوت بر انسان موجب امر کردن او به بدی است، و در این حال جز سود جویی و لذت طلبی، هدف دیگری ندارد.
5-تمایلات شهوت برای دست یابی به لذت، سیری ناپذیر است.
6-ارضای بیشتر شهوت موجب بیداری بیشتر آن می گردد.
7-جریان شهوت به فرآیند های خویش آگاهی ندارد.
8-جریان شهوت همواره می خواهد حاکمیت کل شخصیت را به عهده گیرد. جریان شهوت به منظور ارضای تمایلات خود و دست یابی به لذت تا بی نهایت، همواره در حال جنگ با فطرت می باشد.
9-شهوت کنترل نشده و حاکم بر عقل فطری،همان هوای نفس می باشد. در این حال، شهوت و هوای نفس دو لغت مترادف هستند.
10-جریان شهوت از هر گونه قانون گرایی متنفر است و در نتیجه هیچ گاه با حکمت جمع نمی شود.
11-هرگاه شهوت حاکمیت کل شخصیت را بر عهده گیرد، فطرت تضعیف خواهد شد.
12-شهوت دارای انرژی است و میزان انرژی آن بر حسب وضع شناختی،عاطفی و رفتاری فرد، تغییر می یابد.
13-هر گونه شناخت، عواطف و رفتار که جز با انگیزه قربة الی الله، تمشیت یابد ناشی از شهوت یا هوای نفس می باشد.
14- حاکمیت شهوت بر فرد، موجب از بین رفتن قدرت واقع بینی و آینده نگری انسان می شود.
15- حاکمیت شهوت و هوای نفس بر فرد، موجب ضعف اراده انسان می شود.
16- تداوم حاکمیت شهوت بر فطرت ، موجب بروز تثبیت در حالت حاکمیت شهوت می گردد ، و انسان در این حال از نظر ساختار روانی به حیوانات شباهت پیدا می کند.
17- حاکمیت جریان شهوت موجب از بین رفتن حالت آزادگی فرد می گردد و او را هلاک می گرداند.
18- حاکمیت شهوت بر فرد، موجب بروز نوعی تفکر و رفتار کودکانه در او می گردد.
19- به طور کلی می توان گفت که هر نقص در جنبه های شناختی، عاطفی و رفتاری انسان، ناشی از حاکمیت شهوت است.
20- هر ارزش منفی ناشی از جریان شهوت کنترل نشده یا هوای نفس است.
21- حاکمیت شهوت یا هوای نفس بر فرد به طور دقیق، مانند یک دشمن عمل می کند.
22-حاکمیت شهوت و هوای نفس، موجب انحراف از راه راست می گردد و دین فرد را تباه می سازد.
23- پیروی از هوای نفس با سعادت منافات دارد.
24- بر آوردن نیازهای ناشی از شهوت در حد کفاف، پیش نیاز پرداختن به نیاز های ناشی از فطرت می باشند.
25- در صورت کنترل شهوت، می توان در مسیر رشد از آن استفاده نمود.دست یابی به کنترل شهوت، علامت آگاهی به کرامت نفس خویش می باشد.
26- کنترل شهوت، فقط از طریق مقاومت، بی اعتنایی وکوبیدن آن امکان پذیر است.
27- در صورتی که حاکمیت شهوت و هوای نفس مرتفع گردد، انسان نسبت به کارهایی که در زیر نفوذ شهوت، انجام داده است احساس ننگ و خجلت می کند.
