بررسی ساختار عقلانی از دیدگاه روان شناسی اسلامی

 دکتر سید ابوالقاسم حسینی
استاد روان پزشکی
دانشگاه علوم پزشکی مشهد

 بررسي ساختار سيستم عقلاني انسان 

لغات کلیدی: فطرت ، عقل فطری،عقل تجربی، وجدان، نفس مطمئنّه، نفس لوّامه

 خلاصه مقاله:

عقل از نظر لغت شناسی، در تمام کلماتی که از آن مشتق می شوند، مفهوم مهار و کنترل (inhibition)را دارد

علی علیه السلام عقل را متشکل از دو جزء سازنده به صورت زیرمعرفی می کند:”رأیت العقل عقلین: فمطبوع و مسموع. و لا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع:من عقل را دارای دو بعد می بینم:مطبوع(طبیعی و ذاتی) و مسموع(کسبی و شنیداری). عقل مسموع انسان را سود نبخشد چنانچه عقل مطبوع وجود نداشته باشد. امام صادق (ع) تمام فعل و انفعال های مغزی مانند قدرت تفکر، تعقل و حافظه را براساس وجود ذهن ادراک کننده توجیه می نمایند که به وسیله خداوند متعال در انسان به وجود آمده است و در اثر آن انسان قادر به تفکر، سخن گفتن و کتابت می شود.

فطرت و عقل فطری در بدن انسان مرکز خاصی ندارند و مغز که به عنوان مرکز تعقل معرفی گردیده است، مرکز عقل تجربی می باشد. بنابر آموزشی که از علی(ع) گذشت چنانچه عقل انسان بر شهوت او غلبه نماید از فرشتگان برتر و چنانچه شهوت بر عقل او غلبه نماید از حیوانات پست تر خواهد بود. براین اساس دو تیره متفاوت انسان شامل “انسان برخوردار از خود کنترلی” . انسان فاقد خود کنترلی” به وجود می آیند که اهداف و مسیر زندگی متفاوتی در رندگی دارند.

با بررسي آموزش هاي اسلامي، مي توان به اين نتيجه رسيد كه عامل عقل، باايجاد هماهنگي بين جريان هاي رواني، انسان را راهنمائي مي كند و مسير او را در هر لحظه مشخص مي نمايد. در این آموزش ها، تاکید شده است، که قوام و نظام زندگي انسان، براساس عقل او
مي باشدو آن حجت باطني و پيامبر خدا است كه در انسان به وديعت گذاشته شده است . وجدان  ياعقل فطري موجب آسايش فرد مي گردد و به صورت شفابخش در درمان بيماري ها و حل مشكلات انسان وارد عمل
 مي شود. ميزان تعقل هر فرد را با گفتارش مي توان سنجيد. در مكتب اسلام صريحا ذكر شده كه افراد به مقدار عقل خود مي توانند به خداوند نزديك شوند ودرجه افراد درقيامت به مقدار تعقل آن ها است. به منظور نشان دادن اهميت تعقل و فهم و خودآگاهي، آموزش مي دهند كه افراد  اين قدرت ها را از خداوند درخواست نمايند و در زندگي مورد توجه قراردهند و از سفاهت و سطحي بودن بپرهيزند و در ضمن القا مي نمايند كه امور فوق كليدي براي دست يابي به هر خير مي باشند.

لغت عقل از نظر لغوي در تمام كلماتي كه از آن مشتق مي شوند مفهوم مهار و كنترل را دارد. اين لغت به صورت اسمي در قرآن نيامده و فقط به صورت فعل به كار رفته است.

لغت ”لب“ كه به عنوان عقل خالص ونا آلوده تعريف شده به صورت جمع در قرآن به كار رفته و افرادي كه از آن برخوردار هستند مورد خطاب قرار گرفته اند و بر اين نكته تاكيد شده كه تنها اين طبقه هستند كه مواعظ در آن ها مؤثر مي افتند.

عناوين ديگري كه در قرآن با مفهوم عاقل به كار رفته اند ذي حجر و اولي النهي مي باشند. حجر به معناي “منع”، استعمال شده و علت كاربرد آن به عنوان عاقل به اين سبب است كه عقل، انسان را از خواسته هاي سقوط دهنده نفس، منع مي نمايد.

عنوان “اولي النهي” عينا با مفهوم فوق به كار رفته وبه اين علت مورد استفاده قرار گرفته كه عقل انسان را از آنچه ناشايست است حفظ مي نمايد. لغت ديگري كه در قرآن به عنوان مرادف عاقل به كار رفته لغت”وسط” است كه به معناي متعادل مي باشد(ماخذ27 ج7ص215). بر این اساس، از نظر قرآن، “انسان عاقل انساني معتدل و متعادل است”.

عوامل سازنده نیروی تعقل

عقل از نظر لغت شناسی، در تمام کلماتی که از آن مشتق می شوند، مفهوم مهار و کنترل (inhibition)را دارد

علی علیه السلام عقل را متشکل از دو جزء سازنده به صورت زیرمعرفی می کند:”رأیت العقل عقلین: فمطبوع و مسموع. و لا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع:من عقل را دارای دو بعد می بینم:مطبوع(طبیعی و ذاتی) و مسموع(کسبی و شنیداری). عقل مسموع انسان را سود نبخشد چنانچه عقل مطبوع وجود نداشته باشد.

بنا بر این آموزش، ما می توانیم عقل را دارای دو بعد، به صورت زیر مطرح کنیم:

1-عقل مطبوع یا عقل فطری.

2-عقل غیر مطبوع یا عقل غیر فطری(تجربی و اکتسابی).

عقل فطری محل مشخصی ندارد و یکی از خواص فطرت، قدرت تعقل آن است. در حقیقت ساختار اصلی تعقل، همان عقل تجربی است و فردی که به علت عقب ماندگی هوشی و یا قطع ارتباط با واقعیت، دچار اختلال در نظام عقلانی شود، تا 

مادامی که این اختلال وجود دارد، امکان شکوفایی عقل فطری هم از بین می رود.

معرفي مغز به عنوان مركز تعقل

نكته بسيار با اهميتی كه در فهم روان شناسي اسلامي نقش كليدي دارد،  معرفي مغز به عنوان مركز عقل تجربی است. اين آموزش كه به صورت كلي مطرح شده ما را متعهد مي نمايد كه به منظور فهم اعمال و رفتار وروابط انساني، مغز را به طور كامل مورد بررسي قرار دهيم و تمام جنبه هاي مربوط به آن را مانند تشريح، بافت شناسي، فیزیولژیایی،شیمیایی و آسیب شناسی  را بر آن و روابط متقابل آن را با ساير اعضا دقيقا مطالعه نمائيم. وقتي اين برداشت را كه تاريخ آموزش آن به ملت هاي موحد به زمان پيامبران بني اسرائيل بر مي گردد؛ مورد توجه قرار دهيم، بسيار راه گشا مي باشد.

كاربرد و تاكيد بر لغت عقل در قرآن كه مفهوم كنترل ((Inhibition را دارد كاملا معني دار است و نشان دهنده آن است كه تعقل فرد كه ابزار آن سلسله اعصاب مركزي انسان مي باشد، نقش تعيين كننده اي بر افكار و رفتار او دارد و از اين جهت جنبه هاي عضوي مغز بايد مورد نهايت توجه قرار گيرند. بررسي فيزيولوژي مغز ونقش آن در فعل و انفعالات حياتي و اعمال رواني، اينك رشته هاي متعددي از علوم زيستي و پزشكي را به خود اختصاص ميدهد و ما به منظور آشنايي با مسئوليت هاي متعددي كه مغز در هماهنگي اعمال حياتي دارد به چند نمونه از آن ها اشاره مي نمائيم.

با بررسی آموزش های اسلامی، می توان مشخصات زیر را برای فطرت کشف نمود:

1- جنبه ذاتی و سرشتی دارد و اکتسابی نیست.

2- در طول زندگی هر فرد وجود دارد و فقط ممکن است تضعیف یا تقویت گردد.

3- در تمام افراد بشر وجود دارد.

4- قدرت پذیرش حقایق به طور کلی و از جمله پذیرش خداوند را دارد. فطرت جز با برهان چیزی را قبول یا رد نمی کند.

5- به طور کلی بعضی مسائل برای آن جنبه بدیهی دارد. به عنوان مثال دروغگویی بد و آدم کشی بدون ضوابط الهی غیر مجاز است.

6- مانند یک قاضی عمل می کند و قضاوت هایش مورد پذیرش دیگران قرار می گیرند.

7- اعمال و قضاوت های ناشی از آن صریح و صادقانه و خالی از هرگونه تزویر و تقلب است.

8- قدرت تشخیص بین نفع و ضرر فرد را دارد و مانند یک قطب نما عمل
می نماید.

9- در صورت انجام عمل خلاف خود را سرزنش می نماید.

10- با حقیقت دمساز است و به دنبال پیاده کردن حق و حقیقت می باشد.

11- تکلیف و مسؤلیت بر اساس وجود فطرت گذارده شده است.

12- رفتار خالص ناشی از فطرت، بدون توقع پاداش مادی انجام می پذیرد و در موارد ضروری که فرد برای آن پاداش مادی دریافت می کند، پاداش، با میزان خدمت متناسب نیست.

13-انجام تکلیف که موجب رشد فطرت می گردد، با درجاتی از مقاومت توسط جریان شهوت همراه است و در مجموع فرد آن را با زحمت قبول می نماید.

14- فطرت دارای انرژی است و میزان انرژی آن بر حسب وضع شناختی،عاطفی و رفتاری فرد، تغییر می یابد.

15- فطرت به وضع خود آگاهی دارد و به صورت کاملا آگاهانه عمل می نماید.

16- فطرت در حرکت به سوی کمال، محدودیتی را نمی تواند تحمل نماید و در حقیقت از این نظر، سیری ناپذیر است و سیر تکاملی آن تا بی نهایت ادامه دارد. در صورتی که عاملی در مقابل آن ایجاد سد نماید، اضطراب بروز می کند.

17- فطرت به منظور پیاده کردن اهداف خویش و دستیابی به کمال، همواره با شهوت در جنگ می باشد و این جنگ دائمی است.

18- پویایی فطرت به سمت کمال تنها با کاربرد آموزش های الهی امکان پذیر است. در این حالت فطرت، حالت آرامش خواهد داشت. در صورتی که آموزش های الهی مورد استفاده قرار نگیرند، پویائی فطرت دچار وقفه خواهد شد واحساس اضطراب، ندامت و غبن به وجود می آید و زندگی فرد تیره و تار
می گردد.

19- تضعیف قدرت فطرت به علت ایجاد حجاب هائی در اطراف آن می باشد. ضخامت و قدرت حجاب ها با تضعیف فطرت نسبت مستقیم دارد.

20-وجود فطرت با مشخصات یک نواخت در افراد بشر، موجب می شود که جوامع بشری در بسیاری از اصول با هم توافق داشته باشند. این هم گامی و هم دلی در انسان های موحد که فطرت خود را تقویت کرده اند به حداکثر می رسد. بین گروهی که فطرت تقویت یافته و افرادی که جریان شهوت در آن ها تقویت شده است، اختلاف و خصومت دائمی وجود دارد که در قطب نهائی به صورت جنگ نمودار می گردد.

21-علم مهم ترین عامل تقویت کننده فطرت است و موجب حیات و شادابی آن و دست یابی به رشد بیشتر می گردد.

22- تضعیف فطرت ناشی از تاثیر جریان مشترک شهوت و عقل غیر فطری (تجربی) می باشد که با مکانیسم های مختلف موجبات ضعیف آن را فراهم
 می آورند.

23- در صورتی که فرد در مسیر تقویت فطرت خویش گام بردارد با تاییدات الهی روبه رو می شود و در صورتی که به حداکثر قدرت برسد و هیچ گاه تحت تاثیر شهوت قرار نگرفته باشد، امکان خرق عادت پیدا می نماید.

24- به طور کلی هر علم و کمالی که تصور شود ناشی از شکوفائی فطرت و هر نقص ناشی از ضعف آن می باشد.

25- ارزش انسان مربوط به حاکمیت فطرت است و حاکمیت شهوت به عنوان ضد ارزش تلقی می گردد.

پیمایش به بالا